ارسال شبهه و سوال سریع
بروزرسانی: ۱۴۰۳/۱۰/۲۴ زندگینامه کتاب.رساله مقاله.شعر تصاویر دروس سخنرانی پرسش‌ها اخبار تماس
دسته بندی موضوعی آخرین پرسش‌ها پرسش‌های تصادفی پرسش‌های پربازدید

آخرین پرسش‌ها

پرسش‌های تصادفی

پرسش‌های پربازدید

آیا داستان نماز صبحی که قضا شد در منابع روایی نقل شده است؟ آیا طبق این روایت میتوان از دیگران طلب استخاره کرد؟

آیا داستان نماز صبحی که قضا شد در منابع روایی نقل شده است؟

آیت الله مظاهری در کتاب جهاد با نفس روایتی را در مورد استخاره یکی از اصحاب در نزد امام صادق علیه السلام نقل میکنند که ظاهراً در هیچ یک از کتب روایی شیعه وجود ندارد.
1- آیا میتوان این روایت را به عنوان روایت امام صادق علیه السلام نقل کرد؟
2- آیا طبق این روایت میتوان از دیگران طلب استخاره کرد؟
آیا داستان نماز صبحی که قضا شد در منابع روایی نقل شده است؟ آیا طبق این روایت میتوان از دیگران طلب استخاره کرد؟ 

متن روایت در کتاب جهاد با نفس مجموعه سخنرانی های آیت الله حسین مظاهری

كسي آمد خدمت امام صادق(ع) استخاره كرد، بد آمد. استخاره را نديده گرفت و به تجارت رفت. اتفاقاً به او خوش گذشت و علاوه بر آن سود فراواني هم برد؛ تعجب كرد كه من پيش امام(ع) استخاره كردم بد آمد، مسافرت به من خوش گذشت و سود فراوان بردم، يعني چه؟
خدمت امام صادق(ع) آمد و گفت: يابن رسول الله، يادتان هست كه چند وقت قبل خدمت شما رسيدم، استخاره كردم و بدآمد؛ براي مسافرت بود، به تجارت رفتم، سود فراواني داشت و خوش گذشت.
آقا امام صادق(ع) تبسم فرمودند و گفتند: يادت هست در فلان منزل خسته بودي، نماز مغرب و عشايت را خواندي، شام خورده خوابيدي، خوابت برد. يك وقت بيدار شدي كه آفتاب زده و نمازت قضا شده بود؟ (البته گناه نكرده بود زيرا نمي‌خواسته كه قضا شود، بعد هم قضاي نمازش را خواند) فرمودند: يادت هست؟ گفت: بله يابن رسول الله، فرمودند: اگر خدا دنيا و آنچه در دنيا است به تو داده بود جبران آن خسارت نمي‌شد. خيلي چيز از دستت رفت، نمي‌داني چه خبر است.
(جهاد با نفس/ج1/ص66 بخش اول: گفتار چهارم انسان ملکوتی)


------------------------

پاسخ:
بررسی سندی:
این روایت در هیچ یک از کتب حدیثی اصحاب و قدما و حتی کتب متأخرین موجود نبوده و لذا استناد آن به معصوم محل اشکال میباشد.

تمسک به روایتی مشابه در کتاب کافی جهت تصحیح روایت مورد بحث:
محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن علي بن الحكم، عن أسباط بن سالم قال: دخلت على أبي عبد الله (عليه السلام) فسألنا عن عمر بن مسلم ما فعل؟ فقلت: صالح ولكنه قد ترك التجارة فقال أبو عبد الله (عليه السلام): عمل الشيطان - ثلاثا - أما علم أن رسول الله (صلى الله عليه وآله) اشترى عيرا أتت من الشام فاستفضل فيها ما قضى دينه وقسم في قرابته، يقول الله عز وجل: (رجال لا تلهيهم تجارة ولا بيع عن ذكر الله - إلى آخر الآية - ) يقول القصاص : إن القوم لم يكونوا يتجرون. كذبوا ولكنهم لم يكونوا يدعون الصلاة في ميقاتها وهو أفضل ممن حضر الصلاة ولم يتجر. 
(الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني    جلد : 5  صفحه : 75)

ترجمه :
 از اَسباط بن سالم : نزد امام صادق عليه السلام رفتم . از ما پرسيد كه عمر بن مسلم چه مى كند . گفتم: «كارش به خير و صلاح است ؛ امّا تجارت را رها كرده است» . امام صادق عليه السلام سه بار فرمود: «اين كار شيطان است» . [آن گاه فرمود:] «آيا نمى داند كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بارِ كاروانى را كه از شام مى آمد ، خريد و از آن چندان سود برد كه وام هايش را پرداخت و بخشى را بين خويشانش تقسيم كرد؟ خداوند مى فرمايد : «مردانى كه بازرگانى و داد و ستد ، آنان را از ياد خدا بازنمى دارد . . .» . قصّه پردازان مى گويند : اين امّت تجارت نمى كرده اند . دروغ مى گويند ؛ البتّه اين امّت نماز ابتداى وقت را رها نمى كرده اند ؛ و اين بهتر از آن است كه كسى در نماز حضور يابد ، امّا تجارت نكند» . 

ذکر این نکته ضروری است که با توجه به عبارت (قصّه پردازان مى گويند : اين امّت تجارت نمى كرده اند . دروغ مى گويند ؛ البتّه اين امّت نماز ابتداى وقت را رها نمى كرده اند) میتوان تأکید بر تقدیم نماز اول وقت بر تجارت را ثابت کرد اما دو مسئله توکیل در استخاره و صحت انتساب این روایت به امام صادق علیه السلام همچنان محل تأمل میباشد.

بررسی دلالی:
صحت توکیل در استخاره:
مرحوم سید ابن طاووس در کتاب فتح الأبواب در باب بیست و دوم (الباب الثاني والعشرون في استخارة الإنسان عن من يكلفه الاستخارة من الإخوان) می فرمایند:
(اعلم أنني ما وجدت حديثا صريحا أن الإنسان يستخير عن سواه لكن وجدت أحاديث كثيرة تتضمن الحث على قضاء حوائج الإخوان من الله جل جلاله بالدعوات وسائر التوسلات حتى رأيت في الأخبار من فوائد الدعاء للإخوان ما لا أحتاج إلى ذكره الآن لظهوره بين الأعيان والاستخارات على سائر الروايات هي من جملة الحاجات ومن جملة الدعوات فإن الذي يستخير بالرقاع إنما يسجد ويدعو مائة مرة ويرفع رأسه ويدعو أيضا كما قدمناه فاستخارة الإنسان عن غيره داخلة في عموم الأخبار الواردة بما ذكرنا.
فصل :
ولأن الإنسان إذا كلفه غيره من الإخوان الاستخارة في بعض الحاجات فقد صارت الحاجة للذي يباشر الاستخارات فيستخير لنفسه وللذي يكلفه الاستخارة أما استخارته لنفسه بأنه هل المصلحة للذي يباشر الاستخارة في القول لمن يكلفه الاستخارة وهل المصلحة للذي يكلفه الاستخارة في الفعل أو الترك وهذا مما يدخل تحت عموم الروايات بالاستخارات وبقضاء الحاجات وما يتوقف هذا على شيء يختص به في الروايات.)
(فتح الأبواب نویسنده : السيد بن طاووس    جلد : 1  صفحه : 281)

اما مرحوم مجلسی در کتاب بحار الأنوار پس از ذکر کلام سید ابن طاووس در مقام نقد کلام ایشان می نویسند: هیچ روایتی مبنی بر صحت وکالت در استخاره از طرف ائمه علیهم السلام و حتی اصحاب موجود نمیباشد و اگر وکالت در استخاره امری متداول بود، حدأقل یک روایت و لو ضعیف در مورد درخواست استخاره اصحاب از ائمه علیهم السلام به دست ما میرسید، چرا که ائمه علیهم السلام اولی به رجوع در این زمینه بوده اند.
متن عبارت بحار الأنوار:
بيان : ما ذكره السيد من جواز الاستخارة للغير لا يخلو من قوة للعمومات لا سيما إذا قصد النائب لنفسه أن يقول للمستخير افعل أم لا؟ كما أومأ إليه السيد ، وهو حيلة لدخولها تحت الاخبار الخاصة ، لكن الاولى والاحوط أن يستخير صاحب الحاجة لنفسه ، لانا لم نر خبرا ورد فيه التوكيل في ذلك ، ولو كان ذلك جائزا أو راجحا لكان الاصحاب يلتمسون من الائمة : ذلك ، ولو كان ذلك لكان منقولا لا أقل في رواية ، مع أن المضطر أولى بالاجابة ودعاؤه أقرب إلى الخلوص عن نية.
ترجمه: ما روایتی ندیده‌ایم که در آن، وکالت در استخاره، مطرح شده باشد. اگر استخاره‌ی وکالتی، مجاز یا مطلوب بود، اصحاب از ائمه(ع) درخواست‌ش را می‌کردند و اگر چنین می‌شد، این واقعه لااقل در یک روایت، نقل می‌گشت)
(بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث نویسنده : العلامة المجلسي    جلد : 88  صفحه : 285)

اللهم إلّا أن یقال والله العالم: اصحاب با توجه به اعتقاد به علمیت اهل بیت علیهم السلام به غیب و امور غیبی، دلیلی برای استخاره در نزد ایشان نمیدیدند، چرا که مستقیماً از امام خود در مورد خیریت یا عدم خیریت افعال مبتلا به سؤال میکردند، و در واقع طلب استخاره از امام توسط اصحاب نوعی بی معرفتی نسبت به مقام امامت بوده است، چرا که ائمه حقایق امور گذشته و حال و آینده را به اذن خداوند متعال میدانستند.
و إن قیل که: تمام اصحاب این معرفت را نسبت به امام زمان خود نداشته اند، میتوان گفت: بسیاری از روایات که ضعیف بوده و یا از نظر منطوق یا مفهوم با اصول اعتقادی شیعه ناسازگاری داشته یا نقل نشده و یا به مرور زمان از کتب حدیثی شیعه حذف شده است.

نتیجه: نمیتوان به دلیل عدم وجود روایت در توکیل استخاره، حکم به بطلان یا حرمت این فعل کرد، چرا که حکم اولی، حلیت افعال میباشد، ما دامی که با عمومات و قواعد دینی تعارضی نداشته باشد.

والله العالم
سید محمد علوی
تاریخ: [۱۳۹۷/۱۲/۷]     بازدید: [2564]

ارسال سوال