دستهبندی مقالات
جدیدترین مقالات
مقالات تصادفی
مقالات پربازدید
جدیدترین مقالات
- استاد راهنما » همگانی بودن ایمان مستقر و ایمان مستودع پژوهشگر : محمد حسین شیخ غلامی
- استاد راهنما » ( بررسی نظریات علماء ، در مورد وجوب ترتیب بین نماز های قضا ) پژوهشگر: محمد حسین شیخ غلامی
- روایت های ناب » بیان هشت دلیل اصلی توسط حضرت علی علیه السلام در مورد أسباب بغض، نفرت و کینه ی عایشه، نسبت به أمیر المؤمنين علی عليه السلام
- اشعار » أمّن يجيب آخرش سوی بلا رفت
- اشعار » جوانان بنی هاشم يكايک در تب و تابند
- اشعار » با امید و نا امید آمد
- اشعار » در میکده بی روی تو ای شه خبری نیست
- اشعار » من شاخه ای ز درخت تن تو ام
- عقاید جلد 5 پایه چهارم » تمرین شماره (( سیزده )) درس عقاید پایه چهارم حوزه علمیه بقیة الله
- عقاید جلد 5 پایه چهارم » تمرین شماره (( دوازده )) درس عقاید پایه چهارم حوزه علمیه بقیة الله
- مقالات متفرقه » تحلیلی نقد گونه بر فیلم پلتفرم The Platform 2020
- عقاید جلد 5 پایه چهارم » تمرین شماره (( یازده )) درس عقاید پایه چهارم حوزه علمیه بقیة الله
- عقاید جلد 5 پایه چهارم » تمرین شماره (( ده )) درس عقاید پایه چهارم حوزه علمیه بقیة الله
- عقاید جلد 5 پایه چهارم » تمرین شماره (( نه )) درس عقاید پایه چهارم حوزه علمیه بقیة الله
- عقاید جلد 5 پایه چهارم » تمرین شماره (( هشت )) درس عقاید پایه چهارم حوزه علمیه بقیة الله
مقالات تصادفی
- عقاید جلد 5 پایه چهارم » تمرین شماره (( یازده )) درس عقاید پایه چهارم حوزه علمیه بقیة الله
- مقالات قرآنی » بیان معنای مبارک (إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ) در کلام حضرت آیت الله استاد مددی
- اشعار » جوانان بنی هاشم يكايک در تب و تابند
- عقاید جلد 5 پایه چهارم » تکلیف شماره (( یک )) درس عقاید پایه چهارم حوزه علمیه بقیة الله
- روایت های ناب » مؤمن بر مؤمن هفت حق دارد
- عقاید جلد 5 پایه چهارم » تمرین شماره (( شش )) درس عقاید پایه چهارم حوزه علمیه بقیة الله
- اشعار » علي همراه حق حق با علي شد
- اشعار » من يك سه ساله ام
- عقاید جلد 5 پایه چهارم » تمرین شماره (( دو )) درس عقاید پایه چهارم حوزه علمیه بقیة الله
- مقالات قرآنی » تفاوت فصاحت و بلاغت در قرآن کریم در کلام حضرت استاد آیت الله مددی
- روایت های ناب » شيطان و شش خصلت امت پيغمبر
- اشعار » عالي أعلى...
- اشعار » من کلبِ کلبِ کلبِ مولا المؤمنینم
- مقالات متفرقه » در حاشیه انتصاب هیئت أمناء حسینیه کاظمینیهای مقیم مشهد
- اشعار » اذن ورود حرمت، گريه ى بر فاطمه
مقالات پربازدید
- مقالات اخلاقی » چرا شیخ عباس فتحیه، تبدیل به عباسِ احمد شد ؟!
- مقالات اخلاقی » دو توصیه شنیدنی از شیخ عبد الله پیاده یکی از اوتاد روی زمین به نقل از والد مکرم حاج سید عادل علوی
- مقالات قرآنی » لات و منات وعزى، دختران خدا!
- مقالات متفرقه » تحلیلی نقد گونه بر فیلم پلتفرم The Platform 2020
- مقالات قرآنی » تفاوت فصاحت و بلاغت در قرآن کریم در کلام حضرت استاد آیت الله مددی
- مقالات عقائدی » اولين بت پرست و ريشه بت پرستي!
- داستان های ناب » مرحوم خونساري و حمال بازار اصفهان
- داستان های ناب » ای موسی به خدا بگو روزی تو را نمی خواهم و...
- روایت های ناب » يا فاطمة سلي حاجتك
- مقالات رجالی فهرستی » برخی ویژگی های کتاب من لا یحضره الفقیه شیخ صدوق از نگاه حضرت استاد آیت الله مددی
- مقالات فقهی اصولی » اجازه روايت يا اجازه نقل حديث، سنت فراموش شده!
- مقالات اخلاقی » علی خطر عظیم
- مقالات عقائدی » اتفاقاً بعضي لباس ها حرمت دارند
- مقالات عقائدی » دلايل عقلي اعجاز قرآن
- عقاید جلد 5 پایه چهارم » تمرین شماره (( سیزده )) درس عقاید پایه چهارم حوزه علمیه بقیة الله
بسم الله الرحمن الرحیم
همگانی بودن ایمان مستقر و ایمان مستودع
حوزه علمیه عترت – قم
پژوهشگر : محمد حسین شیخ غلامی
طلبه سال 1402.1403
فهرست
فهرست
چکیده
مقدمه
فصل یک: اثبات ایمان مستقر و مستودع
معنای لغوی مستقر
معنای لغوی مستودع
اثبات در آیات
اثبات در روایات
فصل دوم: چگونگی و عوامل ایمان مستقر و مستودع
الف) چگونگی و کیفیت ایمان مستقر
عوامل ایمان مستقر داشتن
(1 تقویت ایمان با بالا بردن علم و یقین
2) تلاوت قرآن
3) عمل به احکام و مواعظ الهى، مایه افزایش ایمان:
4) ترک بحث و جدل باعث تحکیم و تقویت ایمان است
5)محبت اهل بیت علیهم السلام انسان را در دینداری همچون کوه احد ثابت قدم می کند
6)عفو و چشم پوشى از عیب مردم و صبر در خوشی ها و ناخوشی ها
7)نهادینه نمودن صفات مومنین در خود
8)طلب یاری خواستن از خداوند متعال جهت شعله ور ماندن ایمان در وجود انسان
چگونگی ایمان مستودع
عوامل ایمان مستودع داشتن
1) نداشتن محبت اهل بیت پیامبر علیه السلام ایمان را ذوب میکند.
2) دروغ گو مزه ایمان را درک نمیکند
3) خندیدن بیش از حد ایمان را محو میکند
4) حرام خواری ایمان را دور میکند
5) زنا کردن موجب میشود تا روح ایمان از انسان جدا گردد
6)عمل ننمودن به دستورات دینی موجب تزلزل در ایمان میگردد
7) حسادت ورزیدن به برادر مومن ایمان را در دل آب میکند
8) شوخی نمودن نور ایمان را از بین میبرد
9) بی حیاء ایمان ندارد
10) بخل از محو کننده ایمان است
11) طمع ورزی انسان را از ایمان بیرون میکند
12)عمل کردن بر خلاف حق انسان را از ایمان بیرون میکند
فصل سوم: روایات ایمان مستودع (چگونگی باز پس گیری ایمان از فرد با ایمان)
روایت اول
روایت دوم
روایت سوم
روایت چهارم
روایت پنجم
روایت ششم
روایت هفتم
نتیجه
چکیده
در این مقاله قرار است اثبات کنیم که همه انسان های جهان در لحظه آخر عمر خود پیامبر (صل الله علیه و آله)یا ائمه اطهار (علیه السلام)(در برخی روایات هر دو ) را مشاهده میکنند و در آن لحظه برخی انسان ها دارای ایمان مستقر می شوند و جاویدان می شوند و برخی دیگر دارای ایمان مستودع می شوند و به ذلت و خواری می افتند
کلید واژه
محتضر- ایمان – مستقر – مستودع - مرگ
مقدمه
و جاءت سکرة الموت بالحق ذلک ما کنت منه تحید [1]
سختی ها در این هنگام متوجه محتضر هست ، از طرفی شدت مرض و درد و بسته شدن زبان و رفتن قوا از بدن از طرف دیگر گریستن اهل و عیال و وداع آن ها با او و غم یتیمی و بی کس شدن بچه های خود از طرف دیگر غم جدا شدن از مال و منزل و املاک و اندوخته ها و چیز های نفیس خود که عمر عزیز خود را صرف آن ها کرده و به وسیله های زیاد آن ها را تحصیل نموده بلکه بسا شده که بسیاری از مال مردم بوده و به ظلم و غصب آن ها را مالک شده و آنکه چقدر حقوق براموال او تعلق گرفته و نداده و از طرفی هول ورود به نشاه ای که غیر از این نشاه است و چشمش می بیند و می بیند حضرت رسول صلی الله علیه وآله و اهل بیت طهارت صلوات الله علیهم و ملائکه غضب را که حاضر شده اند تا درباره او چه حکم شود و چه سفارش نمایند و از طرف دیگر ابلیس و اعوان او برای آنکه او را به شک اندازد جمع شده اند و می خواهند کاری کنند که ایمان او را از او گرفته شود و بی ابمان از دنیا برود و از طرفی هول آمدن ملک الموت که آیا به چه هیئت خواهد بود و به چه نحو جان اورا قبض خواهد نمود.
در مباحث اعتقادی شیعه، فرعی به نام (العدیله عند الموت) وجود دارد که این اصطلاح به معنای بازپس گیری مذهب ظاهری (در هنگام مرگ) از کسانی می باشد که به ظاهر با ایمان بودند اما در مقام عمل پایبند به اصول و مبانی و یا برخی از وظایف دینی خود نبودند. از همین رو و به دلیل وجود روایات فراوان در منابع معتبر شیعی، قبول دین حق نیز برای کسانی که در زندگی دنیایی خود به وظایف دینی خود پایبند بوده اند و عناد و لجاجتی در عدم قبول حق نداشته اند، و یا به دلیل غفلت قابل بخشش، از قبول حقیقت درمانده اند، در هنگام مرگ امکان پذیر می باشد.
به همین دلیل قول به کفر اخروی مذاهب غیر اسلامی و فِرَق غیر اثنی عشری، و عدم قبول اعمال کسانی که قائل به نبوت و ولایت و امامت نمی باشند، از مسلمات شیعی می باشد، اما این مطلب در صورتی تحقق پیدا می کند که فرد غیر شیعی، به همان صورت از دنیا رفته و مشمول القاء دین حق در لحظه مرگ نشده باشد. و در مقابل، نجات و بهشت برای فرد شیعی در صورتی ثابت می باشد که مشمول عدیله هنگام مرگ نشده باشد، اما در صورت عدیله، فردی که در تمام عمر ادعای تشیع داشته است، کافر و بی دین میمیرد و در مقابل فردی که در تمام زندگانی به ظاهر از مذاهب دیگر اسلامی یا غیر اسلامی بوده، به دلیل عملکرد مناسب خود و عدم عناد و لجاجت، وارد در دایره دین حق می باشد.
نکته : برای اثبات این مطالب می بایست مقدماتی را بیان کنم
فصل یک: اثبات ایمان مستقر و مستودع
معنای لغوی مستقر
در فرهنگ عمید به معنای جای گرفته – قرارگاه
در فرهنگ معین به معنای ًاستوار
در دانشنامه اسلامی به معنای قرارگاه دائمی است
معنای لغوی مستودع
در لغت نامه دهخدا به معنای امانت داده شده
در فرهنگ عمید به معنای امانتی
در دانشنامه اسلامی به معنای ودیعه گذاشته شده آمده است
معنای اصطلاحی این الفاظ مشابه معنای لغویشان است
ایمان مستقر در اصطلاح: به ایمانی می گویند که ثابت و غیر قابل تغییر است
ایمان مستودع در اصطلاح: به ایمانی می گویند که قابل تغییر و ناپایدار هستند.
این دو نوع ایمان در آیات و روایات بسیاری دیده شده است که برای اثبات وجود این دو نوع ایمان ، آنها را بیان می کنم و بعد از اثبات وجود آنها در مورد بحث اصلی صحبت می کنم.
اثبات در آیات
بر اساس سوره مبارکه انعام و هو الذی انشأکم من نفس واحده قد فصّلنا الآیات لقوم یفقهون[2]
ترجمه : او کسی است که شما را از یک انسان آفرید (وشما از نظر ایمان یا آفرینش دو گروه مختلف هستید:) پایدار و ناپایدار . ما آیات خود را برای کسانی که می فهمند شرح دادیم.
معلوم میشود که خداوند به انسان دو نوع ایمان داده است یعنی انسان ها از نظر ایمان یا آفرینش دو گروه مختلف هستند:
دسته اول: انسان هایی که ایمان پایدار دارند
دسته دوم انسان هایی ایمان ناپایدار دارند
این تقسیم بندی خداوند در این آیه، به خاطر این هست که هر انسانی که اقرار به ایمان کند، در ایمان ثابت قدم نیست یعنی اینکه به حرف اقرار به ایمان، ثبات قدم در این راه ثابت نمیشود بلکه قبولی در برخی از امتحانات که بر سر راه انسان قرار می گیرد از لوازم ایمان است و این سخن بنابر سوره مبارکه عنکبوت است که خداوند متعال می فرماید:
اَحسب الناس اَن یترکوا اَن یقولو آمنّا و هم لا یفتنون و لقد فتنّا الذین من قبلهم فلیعلمنَّ الله الذین صدقوا و لیعلمنَّ الکاذبین[3]
ترجمه : آیا مردم گمان می کنند همین که بگویند : ایمان آوردیم به حال خود رها می شوند و آزمایش نخواهند شد ؟
از این آیه معلوم می شود که خداوند به صرف اقرار به ایمان آنها را قبول نمی کند و آنها را آزمایش می کند و هدف از این آزمایش، این است که معلوم شود چه کسانی راست می گویند و چه کسانی دروغ می گویند یا به تعبیر دقیق تر باید گفت که هدف آزمایش این است که معلوم شود چه کسانی دارای ایمان مستقر هستند و چه کسانی دارای ایمان مستودع هستند، بعد از اثبات وجود داشتن ایمان ، امکان دارد انسان با ایمان طی این آزمایش ها بی ایمان شود و انسان بی ایمان طی این آزمایش ها با ایمان شود
اثبات در روایات
1) قال المستقر الإيمان، الذي يثبت في قلب الرجل إلى أن يموت و المستودع هو المسلوب منه الإيمان و قوله وَ هُوَ اَلَّذِي أَنْزَلَ مِنَ اَلسَّماءِ ماءً.[4]
2) موسی بن جعفر علیهما السلام نقل شده است «إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ النَّبِیینَ عَلَی النُّبُوَّةِ فَلَا یکونُونَ إِلَّا أَنْبِیاءَ وَ خَلَقَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَی الْإِیمَانِ فَلَا یکونُونَ إِلَّا مُؤْمِنِینَ وَ أَعَارَ قَوْماً إِیمَاناً فَإِنْ شَاءَ تَمَّمَهُ لَهُمْ وَ إِنْ شَاءَ سَلَبَهُم قَالَ وَ فِیهِمْ جَرَتْ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ وَ قَالَ لِی إِنَّ فُلَاناً کانَ مُسْتَوْدَعاً إِیمَانُهُ فَلَمَّا کذَبَ عَلَینَا سُلِبَ إِیمَانُهُ ذَلِک[5]
3) لْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ: دَخَلَ اَلْحَارِثُ اَلْهَمْدَانِيُّ عَلَى أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ.... وَ أُبَشِّرُكَ يَا حَارِثُ لَتَعْرِفُنِي عِنْدَ اَلْمَمَاتِ وَ عِنْدَ اَلصِّرَاطِ وَ عِنْدَ اَلْحَوْضِ وَ عِنْدَ اَلْمُقَاسَمَةِ[6] ....
4) عن الرضا ، عن آبائه : قال : قال علي بن أبي طالب 7 : من أحبني وجدني عند مماته بحيث يحب ، ومن أبغضني وجدني عند مماته بحيث يكره.[7]
5) عن يونس ، عن بعض أصحابنا ، قال : قال لي أبوجعفر 7 : « كل نفس ذائقة الموت ومبشورة » كذا نزل بها على محمد (ص) ، إنه ليس أحد من هذه الامة إلا يستبشرون ، فأما المؤمنون فيبشرون إلى قرة عين ، وأما الفجار فيبشرون إلى خزي الله إياهم. [8]
6) عَلِيُّ بْنُ حَاتِمٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ بَعْضِ مَنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ مُوسَى عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : ... اَللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ اَلْعَدِيلَةِ عِنْدَ اَلْمَوْت... [9]...
7) يَا كُمَيْلُ أُقْسِمُ بِاللَّهِ لَسَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ إِنَّ اَلشَّيْطَانَ إِذَا حَمَلَ قَوْماً عَلَى اَلْفَوَاحِشِ مِثْلِ اَلزِّنَى وَ شُرْبِ اَلْخَمْرِ وَ اَلرِّبَا وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ مِنَ اَلْخَنَى وَ اَلْمَأْثَمِ حَبَّبَ إِلَيْهِمُ اَلْعِبَادَةَ اَلشَّدِيدَةَ وَ اَلْخُشُوعَ وَ اَلرُّكُوعَ وَ اَلْخُضُوعَ وَ اَلسُّجُودَ ثُمَّ حَمَلَهُمْ عَلَى وَلاَيَةِ اَلْأَئِمَّةِ اَلَّذِينَ يَدْعُونَ إِلَى اَلنَّارِ وَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ لاَ يُنْصَرُونَ - يَا كُمَيْلُ إِنَّهُ مُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ وَ اِحْذَرْ أَنْ تَكُونَ مِنَ اَلْمُسْتَوْدَعِينَ - يَا كُمَيْلُ إِنَّمَا تَسْتَحِقُّ أَنْ تَكُونَ مُسْتَقَرّاً إِذَا لَزِمْتَ اَلْجَادَّةَ اَلْوَاضِحَةَ اَلَّتِي لاَ تُخْرِجُكَ إِلَى عِوَجٍ وَ لاَ تُزِيلُكَ عَنْ مَنْهَجِ مَا حَمَلْنَاكَ عَلَيْهِ وَ مَا هَدَيْنَاكَ إِلَيْهِ...[10]
8) وَ قَالَ: «إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ هَدَاكُمْ وَ نَوَّرَ لَكُمْ، وَ قَدْ كَانَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: إِنَّمَا هُوَ مُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ، فَالْمُسْتَقَرُّ اَلْإِيمَانُ اَلثَّابِتُ، وَ اَلْمُسْتَوْدَعُ اَلْمُعَارُ، تَسْتَطِيعُ أَنْ تَهْدِيَ مَنْ أَضَلَّ اَللَّهُ؟!» .[11]
9) وَ كَانَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ فِي سَجْدَتِهِ يَا كَائِنُ قَبْلَ كُلِّ شَيْءٍ وَ يَا مُكَوِّنَ كُلِّ شَيْءٍ لاَ تَفْضَحْنِي فَإِنَّكَ بِي عَالِمٌ وَ لاَ تُعَذِّبْنِي فَإِنَّكَ عَلَيَّ قَادِرٌ اَللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ اَلْعَدِيلَةِ عِنْدَ اَلْمَوْتِ وَ مِنْ شَرِّ اَلْمَرْجُوعِ فِي اَلْقَبْرِ وَ مِنَ اَلنَّدَامَةِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ عِيشَةً نَقِيَّةً وَ مِيتَةً سَوِيَّةً وَ مُنْقَلَباً كَرِيماً غَيْرَ مُخْزٍ وَ لاَ فَاضِحٍ[12] .
10) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى. عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحَكَمِ، عَنْ أَبِي أَيُّوبَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ أَحَدِهِمَا (عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ)، قَالَ: سَمِعْتُهُ يَقُولُ: «إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ خَلْقاً لِلْإِيمَانِ لاَ زَوَالَ لَهُ، وَ خَلَقَ خَلْقاً [لِلْكُفْرِ لاَ زَوَالَ لَهُ، وَ خَلَقَ خَلْقاً] بَيْنَ ذَلِكَ، وَ اِسْتَوْدَعَ بَعْضَهُمُ اَلْإِيمَانَ، فَإِنْ يَشَأْ أَنْ يُتِمَّهُ لَهُمْ أَتَمَّهُ، وَ إِنْ يَشَأْ أَنْ يَسْلُبَهُمْ إِيَّاهُ سَلَبَهُمْ، وَ كَانَ فُلاَنٌ مِنْهُمْ مُعَاراً[13]
فصل دوم: چگونگی و عوامل ایمان مستقر و مستودع
الف) چگونگی و کیفیت ایمان مستقر
بعد از اثبات وجود ایمان مستقر و ایمان مستودع در آیات و روایات بر ما ثابت شد که این دونوع ایمان وجود دارد و برخی از انسان ها ایمان مستقر دارند و برخی از انسان ها ایمان مستودع دارند یعنی در لحظه آخر عمر ایمان خود را از دست می دهند اما چگونه می شود انسان دارای ایمان مستقر یا مستودع بشود ؟
چگونگی ایمان مستقر
در پاسخ به اینکه چگونه می شود انسان دارای ایمان مستقر و دائمی شود ؟
باید گفت : طبیعتاً نمیتوان منتظر ماند تا گوهر ایمان، بیسابقه و خود بهخود در جان ما پدید آید؛ بلکه باید اقدامی کرد. اقدامات ما نیز تابع قوانین عالم و تحت سیطرة نظام اسباب و مسببات است؛ یعنی یکباره و دفعی نتیجه نمیدهد.پس نیاز به تلاش های مستمر و ناپایان است زیرا همانطور که خداوند در سوره مبارکه عنکبوت در آیه دو و سه فرمود: [اَحسب الناس اَن یترکوا اَن یقولو آمنّا و هم لا یفتنون و لقد فتنّا الذین من قبلهم فلیعلمنَّ الله الذین صدقوا و لیعلمنَّ الکاذبین]انسان در هر حال مورد آزمایش قرار می گیرد
پس برخلاف انتظارِ پنهانِ برخی از مردم، پیدایش یا تقویت ایمان عاملی مانند قرص و آمپول، افسون و کیمیا یا اکسیر و چوب جادو ندارد! حتی جذبه و نظر مرحمت، دست عنایت و گوشۀ چشم، نَفَس اهل معنا و نسیم روحبخش معنوی هم بهنحو حیرتانگیزی آن را پدید نمیآورد! البته توسل به ذیل عنایات اولیای الهی، لازمۀ ایمان و عامل مهم تقویت آن است؛ اما هرگز نباید انتظار داشت که این توسل، بهصورتی معجزآسا و غیرطبیعی عمل کند و ما را از تلاش و مجاهدت بینیاز گرداند. دعا، توسل و شفاعت موجب برهمزدن قوانین عالم نمیگردد؛ بلکه در نظام علی و معلولی، دارای قانون و ضابطهای هماهنگ با سایر علل و اسباب است.
پس انسان با ایمان برای حفظ ایمان خود باید مراحلی را سپری بکند و ایمان مستقر خود به خود به دست نمی آید.
عوامل ایمان مستقر داشتن
(1تقویت ایمان با بالا بردن علم و یقین
حضرت علی علیه السلام فرموده اند : قوّوا ایمانکم بالیقین فانّه افضل الدّین ؛ قوى و محکم گردانید ایمان خود را بیقین پس بدرستى که آن افزونترین دین است، و منظور از «یقین» اعتقاد ثابت جازمى است که از روى دلیل و برهان باشد.
به این معنا که اعتقاداتى که انسان در دین باید داشته باشد همه بمرتبه یقین برسد و بتقلید و دلایلى که افاده یقین نکند اکتفا مکنید، زیرا که أفضل دینها آنست که از روى یقین باشد.[14]
2) تلاوت قرآن
خداوند متعال در این خصوص می فرماید : «إنّما المؤمنون ... إذا تلیت علیهم ءایته زادتهم إیمنا ....» [15] مؤمنان، تنها کسانى هستند که ...هنگامى که آیات او بر آنها خوانده مىشود، ایمانشان فزونتر مىگردد...
3) عمل به احکام و مواعظ الهى، مایه افزایش ایمان:
خداوند متعال در این خصوص می فرماید : اگر(همانند بعضى از امتهاى پیشین،) به آنان دستور مىدادیم: «یکدیگر را به قتل برسانید»، و یا: «از وطن و خانه خود، بیرون روید»، تنها عده کمى از آنها عمل مى کردند! و اگر اندرزهایى را که به آنان داده مىشد انجام مىدادند، براى آنها بهتر بود؛ و موجب تقویت ایمان آنها مىشد.[16]
4) ترک بحث و جدل باعث تحکیم و تقویت ایمان است
قال الحسین بن علی : و من ترک المماراة فقد اوثق ایمانه و احسن صحبة دینه و صان عقله [17]
امام حسین( علیه السلام) هر که ترک کرد مجادله را، پس به تحقیق که محکم کرده است ایمان خود را و نیکو داشته است صحت دین خود را و عقل خود را از امتزاج و اختلاط به خواهش نفسانی یا مراد حفظ عقل باشد از نقصان
5) محبت اهل بیت علیهم السلام انسان را در دینداری همچون کوه احد ثابت قدم می کند
امیر المؤمنین علیه السّلام به اصحابش فرمود:... خوشا بحال کسى که محبّت ما اهل بیت در قلب او رسوخ داشته باشد، ایمان در قلب چنین کسى ثابتتر از کوه احد در مکانش خواهد بود. [18]
6) عفو و چشم پوشى از عیب مردم و صبر در خوشی ها و ناخوشی ها [19]
7) نهادینه نمودن صفات مومنین در خود
در این خصوص تنها به یک روایت از پیامبر گرامی اسلام اکتفا می نمائیم که فرمود: در مؤمن بیست خصلت باید باشد و هر که همه را ندارد ایمانش کامل نباشد اى على اخلاق مؤمن اینها است:
- در صف نماز حاضرند- در پرداخت زکاه شتابانند- مستمندان را خوراک دهند- دست لطف بر سر یتیم کشند- ناخن خود را پاکیزه کنند- کمر خود را ببندند- اگر حدیث گویند دروغ نگویند- اگر وعده دهند، تخلف نکنند- اگر سپرده ستانند خیانت نورزند- اگر سخن گویند راست گویند- در شب خداپرستند- در روز مردان نبردند- روزها را روزهاند- شبها را زنده دارند و عبادت کنند- همسایه را نیازارند- همسایه از آنها آزار نکشد- آرام روى زمین راه روند- بسوى مساجد گام بردارند- و بخانه بیوه زنان بروند (برای کمک و مساعدت آنها ) - و بگورستانها سر بزنند، خدا ما و شما را از پرهیزکاران سازد[20]
8) طلب یاری خواستن از خداوند متعال جهت شعله ور ماندن ایمان در وجود انسان
ائمه اطهار (علیهم السلام ) در همین زمینه دعاهایی را توصیه نموده اند که از جمله آنها دعای عدیله می باشد ( مفاتیح الجنان فصل ششم ) (
چگونگی ایمان مستودع
همانطور که قبلا بیان شد ایمان مستودع و ناپایداربه معنای باز پس گیری مذهب ظاهری است اما سوال اینجا هست که چگونه میشود ایمان یک فردی را که ظاهرا ایمان داشته است را بگیریم ؟
به تعریف دقیق تر : بعضی از افرادی که ایمان ظاهری دارند در همین دنیا رسوا و عریان می شوند و بر همه مردم معلوم میگردد که این افراد ایمان مستودع داشته اند همانند زبیر که امام صادق فرمودند :
الصّادق (علیه السلام)- عَنْ سَعِیدِ بْنِ أَبِی الْأَصْبَغِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) وَ هُوَ یَسْأَلُ عَنْ مُسْتَقَرٍّ وَ مُسْتَوْدَعٍ قَالَ مُسْتَقَرٌّ فِی الرَّحِمِ وَ مُسْتَوْدَعٌ فِی الصُّلْبِ وَ قَدْ یَکُونُ مُسْتَوْدَعَ الْإِیمَانِ ثُمَّ یُنْزَعُ مِنْهُ وَ لَقَدْ مَشَی الزُّبَیْرُ فِی ضَوْءِ الْإِیمَانِ وَ نُورِهِ حَتَّی قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) حَتَّی مَشَی بِالسَّیْفِ وَ هُوَ یَقُولُ لَا نُبَایِعُ إِلَّا عَلِیّاً (علیه السلام).[21]
اما گاهی دیده شده برخی افراد ایمان مستودع دارند اما تا لحظه اخر عمرشان رسوا نشدند
خب سوال اینجا هست که چگونه از این افراد ایمان ظاهریشان ، گرفته می شود ؟
جواب : از روایات بر می آید که این باز پس گیری ایمان، در موقع احتضار توسط برخی افراد گرفته می شود
که در بعضی از روایات این افراد را ملائکه نامیدند در برخی دیگر از روایات آمده که شخص رسوال الله صل الله علیه و آله گیرنده ایمان ظاهری است و در برخی دیگر از روایات آمده که گیرنده ایمان ظاهری اهل البیت علیه السلام اند
یعنی اینکه در لحظه آخر عمر فردی حاضر می شود و در آن لحظه انسان مورد امتحان قرار می گیرد که برخی از انسان ها از این امتحان سربلند و پیروز بیرون می آیند و برخی دیگر در این امتحان شکست می میخورند و مغلوب هوای نفس و شیطان می شوند و نمی توانند از ایمان خود دفاع کنند و در آنجا ایمان از آنها گرفته می شود که در روایات به این مورد اشاره شده است که در ادامه این روایات را بیان خواهم کرد.
عوامل ایمان مستودع داشتن
1) نداشتن محبت اهل بیت پیامبر علیه السلام ایمان را ذوب میکند.
امیر المؤمنین علیه السّلام به اصحابش فرمودند: و هر کس که دوستى ما در قلب او جاى نگیرد ایمان در قلب او مانند ذوب شدن نمک در آب ذوب مى شود. [22]
2) دروغ گو مزه ایمان را درک نمیکند
امیر المؤمنین علیه السّلام فرمودند: بندهاى مزه ایمان را درک نمى کند مگر اینکه از دروغ چه جدى و یا شوخى دست باز دارد.[23]
3) خندیدن بیش از حد ایمان را محو میکند
رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: خندیدن زیاد ایمان را محو مى کند. [24]
4) حرام خواری ایمان را دور میکند
پیامبر اکرم فرموده اند: حرام خوردن ایمان را دور مى کند [25](نصایح ص ۲۱۹)
5) زنا کردن موجب میشود تا روح ایمان از انسان جدا گردد
رسول خدا: چون مرد زنا کند روح ایمان از او جدا شود [26]
6) عمل ننمودن به دستورات دینی موجب تزلزل در ایمان میگردد
امام صادق علیه السّلام فرمود: ایمان بدون عمل ثبات ندارد و عمل از ایمان است.[27] لذا از محوری ترین برنامههایی که باید داشته باشید انجام واجبات و ترک محرمات است.
7) حسادت ورزیدن به برادر مومن ایمان را در دل آب میکند
امام صادق علیه السلام در این خصوص فرموده اند: هر کس بر مؤمنى حسادت کند، ایمان در دلش همچون نمک در آب ذوب شود. [28]
8) شوخی نمودن نور ایمان را از بین میبرد
ابو الربیع گوید: از امام علیه السّلام پرسیدم چه کلماتى مرد را از ایمان خارج مى گرداند فرمود: هر گاه نظریهاى داد و آن نظریه بر خلافت حق بود اگر او در اجراى آن کوشش کند از ایمان بیرون مىشود.
امام موسى بن جعفر (ع) به یکى از فرزندان خود فرمود پسرم، از شوخى بپرهیز که موجب از بین رفتن نور ایمان و شخصیت تو مى شود[29]
9) بی حیاء ایمان ندارد
امام صادق علیه السّلام فرمود: ایمان ندارد آن کس که شرم و حیاء ندارد.[30]
10) بخل از محو کننده ایمان است
امام صادق «ع»: هیچ چیز به اندازه بخل در محو کردن (کاستن و برانداختن) ایمان کارگر نمىشود. سپس فرمود: این بخل را (در نفس انسان) حرکتى است آرام و پیوسته مانند راه رفتن مورچه؛ و آن (بخل) را شاخههایى است مانند شاخههاى شرک. [31]
11) طمع ورزی انسان را از ایمان بیرون میکند
امام صادق (ع) فرموده اند: چیزى که انسان را از ایمان بیرون مىکند طمع است.[32]
12)عمل کردن بر خلاف حق انسان را از ایمان بیرون میکند
ابو الربیع گوید: از امام علیه السّلام پرسیدم چه کلماتى مرد را از ایمان خارج مىگرداند فرمود: هر گاه نظریهاى داد و آن نظریه بر خلافت حق بود اگر او در اجراى آن کوشش کند از ایمان بیرون مىشود. [33]
فصل سوم: روایات ایمان مستودع (چگونگی باز پس گیری ایمان از فرد با ایمان)
روایت اول
امام صادق (علیه السلام)
عَنْ سَعِيدِ بْنِ أَبِي اَلْأَصْبَغِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ يَسْأَلُ عَنْ مُسْتَقَرٍّ « وَ مُسْتَوْدَعٌ » ، قَالَ: مُسْتَقَرٌّ فِي اَلرَّحِمِ وَ مُسْتَوْدَعٌ فِي اَلصُّلْبِ، وَ قَدْ يَكُونُ مُسْتَوْدَعَ اَلْإِيمَانِ ثُمَّ يُنْزَعُ مِنْهُ، وَ لَقَدْ مَشَى اَلزُّبَيْرُ فِي ضَوْءِ اَلْإِيمَانِ وَ نُورِهِ حِينَ قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ حَتَّى مَشَى بِالسَّيْفِ وَ هُوَ يَقُولُ: لاَ نُبَايِعُ إِلاَّ عَلِيّاً .[34]
از امام صادق علیه السلام شنیدم در حالی که از او درباره مستقر و مستودع سوال می شد ایشان فرمودند مستقر در رحم و مستودع در پشت پدران و ممکن است کسی ایمان مستودع داشته باشد سپس از او گرفته شود
روایت دوم
حدثنا الحسين بن سعيد قال : حدثنا محمد بن سنان عن عمار بن مروان قال : سمعت أبا عبد الله عليهالسلام يقول : منكم والله يقبل ولكم والله يغفر انه ليس بين أحدكم وبين أن يغتبط ويرى السرور وقرة العين الا ان تبلغ نفسه ها هنا ـ وأومأ بيده الى حلقه ـ ثم قال : انه إذا كان ذلك واحتضر حضره رسول الله صلىاللهعليهوآله والائمة وعلى جبرئيل وملك الموت عليهالسلام فيدنو منه جبرئيل ( على عليهالسلام ) فيقول : لرسول الله صلىاللهعليهوآله ان هذا كان يحبكم ( يحبنا ) أهل البيت فأحبه[35]
به درستی که اگر زمان احتضار رسید پیامبر اکرم و ائمه و جبرئیل و ملک الموت در نزد او حاضر می شوند پس جبرئیل به رسول الله نزدیک شده و می گوید به درستی که او شما اهل بیت را دوست داشت پس اورا دوست بدارید
روایت سوم
جا، [المجالس للمفيد ] ، عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ اَلزُّبَيْرِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَهْدِيٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ عَمْرٍو عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَمِيلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِي خَالِدٍ اَلْكَابُلِيِّ عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ: دَخَلَ اَلْحَارِثُ اَلْهَمْدَانِيُّ عَلَى أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ.... وَ أُبَشِّرُكَ يَا حَارِثُ لَتَعْرِفُنِي عِنْدَ اَلْمَمَاتِ وَ عِنْدَ اَلصِّرَاطِ وَ عِنْدَ اَلْحَوْضِ وَ عِنْدَ اَلْمُقَاسَمَةِ ....[36]
بشارت میدهم تورا یا حارث که مرا خواهی شناخت در هنگام مرگ ودر هنگام صراط و در نزد حوض و در هنگام تقسیم بهشت و جهنم
روایت چهارم
عن المشرقی عن غیر واحد فی قوله : و ان من اهل الکتاب الا لیومنن به قبل موته . یعنی بذلک محمدا انه لایموت یهودی ولا نصرانی ابدا حتی یعرف انه رسوالله و انه قد کان به کافرا[37]
( هیچ کس از اهل کتاب نیست مگر اینکه پیش از مرگ به وی ایمان خواهد آورد ) منظور آیه حضرت رسول می باشد نمی میرد یهودی و نصرانی تا اینکه رسول الله را بشناسد و بداند که به او کافر بوده است
روایت پنجم
عن جابر ، عن أبي جعفر 7 في قوله : « وإن من أهل الكتاب إلا ليؤمنن به قبل موته ويوم القيمة يكون عليهم شهيدا » قال : ليس من أحد من جميع الاديان يموت إلا رأى رسول الله وأميرالمؤمنين حقا من الاولين والآخرين[38]
(هیچ کس از اهل کتاب نیست مگر اینکه پیش از مرگ به وی ایمان خواهد آورد و در روز قیامت او بر آنان گواه خواهد بود ). فرمود : هیچ یک از پیروان ادیان مختلف از اولین وآخرین نیست مگر اینکه در هنگام مرگ بر حق بودن رسول خدا وامیرالمومنین را ببیند
روایت ششم
الفضيل بن يسار ، عن الباقرين 8 قالا : حرام على روح أن تفارق جسدها حتى ترى محمدا وعليا وحسنا وحسينا بحيث تقر عينها. [39]
حرام است خروج از بدن بر هر روحی مگر اینکه قبل از آن ببیند محمد و علی و حسن و حسین را طوری که چشمانش شاداب شود
روایت هفتم
بشا : محمد بن أحمد بن شهريار ، عن محمد بن محمد النوسي ، عن محمد بن علي القرشي ، عن جعفر بن محمد بن عمر الاحمسي ، عن عبيد بن كثير الهلالي ، عن يحيى بن مساور ، عن أبي الجارود ، عن أبي جعفر ، عن آبائه (ع) ، عن النبي (ص) ، قال : يحيى بن مساور : أخبرنا أبوخالد الواسطي ، عن زيد بن علي ، عن أبيه قالوا : قال رسول الله: والذي نفسي بيده لا تفارق روح جسد صاحبها حتى تأكل من ثمار الجنة أو من شجرة الزقوم ، وحين ترى ملك الموت تراني وترى عليا وفاطمة وحسنا وحسينا : ، فإن كان يحبنا قلت : يا ملك الموت ارفق به إنه كان يحبني ويحب أهل بيتي ، وإن كان يبغضنا قلت : ياملك الموت : شدد عليه إنه كان يبغضني ويبغض أهل بيتي.[40]
به خدایی که نفسم به دست اوست هیچ روحی از بدن صاحبش خارج نمی شود تا اینکه از محصولات میوه های بهشتی میل کند یا از درخت زقوم جهنمی بخورد و در هنگامی که ملک الموت را ببینی مرا می بینی و علی و فاطمه و حسن و حسین را می بینی پس اگر ما را دوست داشت میگویم ای ملک الموت با او رفاقت کن و به او اسان بگیرهمانا او مرا و اهل بیبت مرا دوست داشت و اگر مارا دشمن بداند می گوینم ای ملک الموت به او سخت بگیر همانا او با ما دشمن بود و به اهل بیت من کینه می ورزید
نکته: از این روایات چندین نکته برداشت می شود :
الف) همانطور که از مجموع این روایات به دست می آید مشخص می شود که انسان ها در لحظه آخر عمر از عالم های ماوراء الطبیعه بهره مند می شود و پرده غیب از جلوی چشم هایش کنار رفته و از عالم غیب با خبر می شود و در آنجا رسول خدا صلی الله علیه وآله و ملک الموت و اهل بیت علیهم السلام را مشاهده کرده .
ب) انسان ها در آن لحظه باز هم مورد امتحان قرار می گیرند و امکان دارد در آن لحظه فردی که دارای ایمان بوده و فردی مذهبی شناخته می شده ، در آن لحظه ایمان خود را از دست بدهد
ج) در کنار این همه افرادی که انسان در حال احتضار می بیند ، شیظان را هم نیز می بیند زیرا او می خواهد تمام تلاش خود را بکند تا انسان از ایمان به خدا و رسول او و اهل بیت رسول او دست بکشند و به سمت کفر روی بیاورند
امام صادق علیه السلام : مامن احد یحضره الموت الا وگل به ابلیس من شیطانه من یامره بالکفر و یشککه فی دیمه حتی یخرج نفسه فمن کان مومنا لم یقدر علیه فاذا حضرتم موتاکم فلقنوهم شهادة ان لا اله الا الله و ان محمد رسول الله حتی یموتوا[41]
نتیجه
بعد از مشخص شدن وجود ایمان مستودع و ایمان مستقر و چگونگی کیفیت و وقوع آن اینک به
سوال اصلی این مقاله می رسیم که آیا همه انسان ها اعم از زن و مرد اعم از هر مذهبی در موقع احتضار می توانند پیامبر یاائمه اطهار یا .... ببینند یا این دیدن مختص مومنین و شیعیان است ؟
آیا امکان دارد فردی در یک کشوری بوده باشد که اصلا نمی داند اسلام چیست و اصلا از دین و ادیان خبری ندارد،در لحظه آخر عمر خود حضرات (پیامبر و ائمه اطهار ) ببیند و جزو گروه انسان های ایمان مستقر دار بشود و وارد بهشت بشود؟ یا برعکس
طبق آیات و روایات ای که در متن مقاله آوردیم مشخص شد که که مشاهده و دیدن این حضرات ( حضرت محمد صل الله علیه وآله و ائمه اطهار علیه السلام ) در لحظه آخر عمر همگانی است زیرا در این روایات به صورت عام وارد شده است که این حضرات بالای سر محتضر حاضر می باشند یعنی اینکه هر انسانی با هر مذهبی و ملیتی این حضرات را می بینند حالا می خواهد عرب باشد یا فارس یا ... باشد یا کشور های دیگر یا اینکه شیعی باشد یا مذهب های دیگر می خواهد ایمان مستقر داشته باشد یا ایمان مستودع هیچ فرقی نمی کند
اما تنها فرقی که وجود دارد این است که این حضرات در خصوص با هر انسانی با حالت ها و چهره های متفاوتی ظاهر می شوند
یعنی اینکه این حضرات زمانی که نزد یک فردی می آیند که دارای ایمان مستقر است با روی گشاده و خندان با او سخن می گویند اما وقتی نزد یک فردی که دارای ایمان مستودع است می آیند با غضب و خشم با او سخن می گویند که در روایات قبل به این موارد تصریح شد
در آن لحظه محتضر از طرفی شدت مرض و درد و بسته شدن زبان و رفتن قوا از بدن از طرف دیگر گریستن اهل و عیال و وداع آن ها با او و غم یتیمی و بی کس شدن بچه های خود از طرف دیگر غم جدا شدن از مال و منزل و املاک و اندوخته ها و چیز های نفیس خود که عمر عزیز خود را صرف آن ها کرده و به وسیله های زیاد آن ها را تحصیل نموده بلکه بسا شده که بسیاری از مال مردم بوده و به ظلم و غصب آن ها را مالک شده و آنکه چقدر حقوق براموال او تعلق گرفته و نداده و از طرفی هول ورود به نشاه ای که غیر از این نشاه است و چشمش می بیند و می بیند حضرت رسول صلی الله علیه وآله و اهل بیت طهارت صلوات الله علیهم و ملائکه غضب را که حاضر شده اند تا درباره او چه حکم شود و چه سفارش نمایند و از طرف دیگر ابلیس و اعوان او برای آنکه او را به شک اندازد جمع شده اند و می خواهند کاری کنند که ایمان او را از او گرفته شود و بی ابمان از دنیا برود خیلی ها از مومنان در این صحنه که آخرین تلاش شیطان است ، شکست خورده و مقام ایمان از او سلب می شود و دارای ایمان مستودع می شود و اما برخی ها در آن لحظه بر دین و ولایت خود پایبند می مانند و نور ایمان در سینه هایشان باقی می ماند و دارای ایمان مستقر می شوند .
همچنین بسیاری از دستورات دین ما مانند : دعای عدیله عند الموت [42]. نماز اول وقت [43] .دعای یازده صحیفه کامله . دعای تمجید . گفتن تسبیحات حضرن زهرا سلام الله علبها . مداومت بر آیه : ربنا لاتزع قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمة انک انت الوهاب [44]و... نشان دهنده وجود چنین مرحله ای از مراحل داد خواهی و بررسی زندگی است . می توان گفت اولین محاکمه و به سزای عمل رسیدن در همین لحظه احتضار اتفاق می افتد یعنی برخی از انسان ها بر اساس عمل هایشان دارای ایمان مستقر می شوند و برخی دیگر دارای ایمان مستودع .
نکته : اشکال نشود که در لحظه احتضارچه دارای ایمان مستقر باشی و یا چه دارای ایمان مستودع ، در هر دو صورت باید ایمان ای وجود داشته باشد و با عدم وجود ایمان فردی دارای ایمان مستقر یا مستودع نمی شود بنابراین ایمان مستقر و مستودع مخصوص افراد با ایمان است و کافران را شامل نمی شود، زیرا منظوراز ایمان ای که بیان شد ، ایمان بالقوه است نه ایمان بالفعل پس قرار نیست حتما در این دنیا فرد مسلمان باشد زیرا امکان دارد فردی بخاطر شرایط محیطی و فرهنگی مسلمان شده باشد و هیچگونه تحقیقی نکرده باشد و صرفا بخاطر اینکه پدرانش مسلمان بودند او هم مسلمان شده است و امکان دارد برعکس این جریان اتفاق بیافتد یعنی فردی بخاطر شرایط محیطی و فرهنگی کافر شده باشد و از درک ایمان باز بماند درحالیکه در دل اش هیچگونه واکنش منفی نسبت به پذیرش اسلام نبوده اما فقط موقعیتش اتفاق نیافتاده است .
فهرست منابع
1) قرآن
2) الکافی (ط – الاسلامیة) _ شیخ کلینی م 329ق _ دار الکتاب الاسلامیة ، تهران
3) بحار الانوار (ط موسسة الوفاة) _ علامه مجلسی م 1699ق _ موسسة الوفاء
4) نهذیب الاحکام _ شیخ الطائفه (شیخ طوسی) م 460ق _ دار الکتاب الاسلامیة ، تهران
5) بشارة المصطفی صلی الله علیه وآله لشیعة المرتضی علیه السلام _ عماد الدین ابی جعفرمحمد بن ابی القاسم الطبری _ موسسة النشر الاسلامیة
6) قرب الاسناد ، المقدمه _ الحمیری ، ابوالعباس _ موسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث ، قم
7) فقه الرضا _ علی بن بابویه م 329 _ موسسة آل بیت علیهم السلام لاحیاء التراث ، قم
8) البرهان فی التفسیر القرآن _ سید هاشم حسنی بحرانی _ موسسة البعثة
9) شرح محقق بارع بر غرر الحکم و درر الکلم _ جمال الدین محمد خوانساری _ دانشگاه تهران ، تهران
10) مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقة _ موسسة الاعلمی للمطبوعات (در مورد نویسنده این کتاب اختلاف نظر است )
11) اسرار آل محمد علیهم السلام _ اسماعیل انصاری زنجانی خوئی _ دفتر نشر الهادی ، قم
12) ارشاد القلوب (ترجمه سلگی) _ سلگی نهاوندی _ ناصر ، قم
13) گنجینه معارف امامیه ( ترجمه کنز الفوائد ) _ محمد بن علی کراجکی _ بی نا
14) ایمان و کفر (ترجمه ایمان و کفر از کتاب بحار الانوار) _ عزیز الله عطاردی _ عطارد ، تهران
15) نصایح _ علی مشکینی _ الهادی
16) اصول کافی ( ترجمه مصطفوی) _ سید جواد مصطفوی _ کتاب فروشی علمیه اسلامیة ، تهران
17) تحف العقول (ترجمه جعفری ) _ بهراد جعفری _ دار الکتب الاسلامیة ، تهران
18) الحدیث _ مرتضی فرید _ دفتر نشر فرهنگ اسلامی
19) ترجمه الحیاه _ احمد آرام _ دلیل ما
20) خصال ( ترجمه جعفری ) _ یعقوب جعفری _ نسیم کوثر ، قم
21) التفسیر العیاشی _ محمد بن مسعود عیاشی _ المطبعة العلمیة ، تهران
22) من لا یحضر فقه _ شیخ صدوق _ دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم _ قم
23) الزهد _ حسین بن سعید کوفی اهوازی _ المطبعة العلمیة ، قم
[1] ق.19
[2][2] انعام.98
[3] عنکبوت .2و3
[4] علی بن ابراهیم قمی.ج1.ص211
[5] الکافی(ط-الاسلامیة).ج1.ص8
[6] بحار الانوار.ج68.ص120
[7] بحار الانوار-ط موسسة الوفاة-ج6.ص188
[8] بحار الانوار –طموسسة الوفاء-.ج6.ص188
[9] تهذیب الاحکام .ج3.ص88
[10] بشارة المصطفی لشیعة المرتضی.ج1.ص24
[11] قرب الاسناد.ج1.ص382
[12] فقه الرضا .ج1.ص141
[13] البرهان فی التفسیر القران .ج2.ص458
[14] شرح محقق بارع جمال الدین محمد خوانساری بر غرر الحکم و درر الکلم .ج4.ص512
[15] انفال.2
[16] نساء.66
[17] مصباح الشریعة .ص308
[18] اسرا آل محمد علیهم السلام .516
[19] ارشاد القلوب –ترجمه سلگی-.ج1.ص362
[20] گنجینه معارف شیعه-ترجمه کنز الفواِئد و التعجب.ج1.ص117
[21] تفسیر اهل البیت علیهم السلام .ج4.ص508
[22] اسرار آل محمد علیهم السلام .ص515
[23] بحار الانوار.ج69.ص250
[24] ایمان و کفر –ترجمهالایمان و الکفر بحار النوار-ج2.ص467
[25] نصایح .ص219
[26] اصول کافی –ترجمه مصطفوی-ج3.ص388
[27] ایمان و کفر-ترجمه الایمان و الکفربحار النوار-ج1.ص408
[28] تحف العقول –ترجمه جعفری-ص284
[29] مواعظ امامان علیهم السلام .ج17.ص276
[30] الحدیث.ج1.ص277
[31] الحیاة –ترجمه احمد آرام.ج6.ص99
[32] خصال-ترجمه جعفری-.ج1.ص21
[33] ایمان و کفر –ترجمه الایمان و الکفربحار النوار.ج1.ص405
[34] التفسیر العیاشی.ج1.ص371
[35] الزهد .ج1.ص81
[36] بحار الانوار.ج6.ص178
[37] بحار الانوار-ط موسسة الوفاء-ج6.ص188
[38] بحار الانوار-ط موسسةالوفاء-ج6.ص189
[39] بحار الانوار-طموسسة الوفاء-ج6.ص189
[40] بحار الانوار –ط موسسة الوفاء-ج6.ص194
[41] من لایحضر الفقیه .ج1.ص133
[42] مفاتیح الجنان
[43] بحار الانوار .ج6.ص169
[44] آل عمران.8