دستهبندی مقالات
جدیدترین مقالات
مقالات تصادفی
مقالات پربازدید
جدیدترین مقالات
- اشعار » او را نباید در زمین و در زمان دید
- استاد راهنما » همگانی بودن ایمان مستقر و ایمان مستودع پژوهشگر : محمد حسین شیخ غلامی
- استاد راهنما » ( بررسی نظریات علماء ، در مورد وجوب ترتیب بین نماز های قضا ) پژوهشگر: محمد حسین شیخ غلامی
- روایت های ناب » بیان هشت دلیل اصلی توسط حضرت علی علیه السلام در مورد أسباب بغض، نفرت و کینه ی عایشه، نسبت به أمیر المؤمنين علی عليه السلام
- اشعار » أمّن يجيب آخرش سوی بلا رفت
- اشعار » جوانان بنی هاشم يكايک در تب و تابند
- اشعار » با امید و نا امید آمد
- اشعار » در میکده بی روی تو ای شه خبری نیست
- اشعار » من شاخه ای ز درخت تن تو ام
- عقاید جلد 5 پایه چهارم » تمرین شماره (( سیزده )) درس عقاید پایه چهارم حوزه علمیه بقیة الله
- عقاید جلد 5 پایه چهارم » تمرین شماره (( دوازده )) درس عقاید پایه چهارم حوزه علمیه بقیة الله
- مقالات متفرقه » تحلیلی نقد گونه بر فیلم پلتفرم The Platform 2020
- عقاید جلد 5 پایه چهارم » تمرین شماره (( یازده )) درس عقاید پایه چهارم حوزه علمیه بقیة الله
- عقاید جلد 5 پایه چهارم » تمرین شماره (( ده )) درس عقاید پایه چهارم حوزه علمیه بقیة الله
- عقاید جلد 5 پایه چهارم » تمرین شماره (( نه )) درس عقاید پایه چهارم حوزه علمیه بقیة الله
مقالات تصادفی
- عقاید جلد 5 پایه چهارم » تمرین شماره (( پنج )) درس عقاید پایه چهارم حوزه علمیه بقیة الله
- داستان های ناب » مرحوم خونساري و حمال بازار اصفهان
- اشعار » مرغ دلم باز هوايي شده
- مقالات عقائدی » اتفاقاً بعضي لباس ها حرمت دارند
- داستان های ناب » بهلول و شیخ جنید بغدادی
- مقالات فقهی اصولی » تفاوت باب تداعی و باب مدعی و منکر
- اشعار » یک ندا امد که إقرء یا رسول الله احمد
- اشعار » علی ای اکبر بابا
- اشعار » يك زن ميان هزاران غريبه بود
- مقالات قرآنی » انواع عمومات قرآنی در کلام استاد آیت الله مددی
- مقالات اخلاقی » چرا شیخ عباس فتحیه، تبدیل به عباسِ احمد شد ؟!
- روایت های ناب » انما ولينا ولي الله
- روایت های ناب » اُحِبُّ الصِّبيانَ لِخَمسٍ
- مقالات قرآنی » انواع پرستش وكفر پيش از ظهور اسلام.
- عقاید جلد 5 پایه چهارم » تمرین شماره (( سه )) درس عقاید پایه چهارم حوزه علمیه بقیة الله
مقالات پربازدید
- مقالات اخلاقی » چرا شیخ عباس فتحیه، تبدیل به عباسِ احمد شد ؟!
- مقالات اخلاقی » دو توصیه شنیدنی از شیخ عبد الله پیاده یکی از اوتاد روی زمین به نقل از والد مکرم حاج سید عادل علوی
- مقالات قرآنی » لات و منات وعزى، دختران خدا!
- مقالات متفرقه » تحلیلی نقد گونه بر فیلم پلتفرم The Platform 2020
- مقالات قرآنی » تفاوت فصاحت و بلاغت در قرآن کریم در کلام حضرت استاد آیت الله مددی
- مقالات عقائدی » اولين بت پرست و ريشه بت پرستي!
- داستان های ناب » مرحوم خونساري و حمال بازار اصفهان
- داستان های ناب » ای موسی به خدا بگو روزی تو را نمی خواهم و...
- روایت های ناب » يا فاطمة سلي حاجتك
- مقالات رجالی فهرستی » برخی ویژگی های کتاب من لا یحضره الفقیه شیخ صدوق از نگاه حضرت استاد آیت الله مددی
- مقالات فقهی اصولی » اجازه روايت يا اجازه نقل حديث، سنت فراموش شده!
- مقالات اخلاقی » علی خطر عظیم
- مقالات عقائدی » اتفاقاً بعضي لباس ها حرمت دارند
- مقالات عقائدی » دلايل عقلي اعجاز قرآن
- روایت های ناب » بیان هشت دلیل اصلی توسط حضرت علی علیه السلام در مورد أسباب بغض، نفرت و کینه ی عایشه، نسبت به أمیر المؤمنين علی عليه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
( بررسی نظریات علماء ، در مورد وجوب ترتیب بین نماز های قضا )
پژوهشگر: محمد حسین شیخ غلامی
حوزه علمیه عترت – قم
سال تحصیلی 1401_1400
فهرست
1) چکیده
2) مقدمه
الف) تبیین موضوع
پ) اهمیت موضوع
ت) پیشینه تحقیق
ث) روش تحقیق
ج) سوالات تحقیق
چ) معنای کلمه ترتیب ( لغوی و اصطلاحی)
4) فصل اول اقوال و نظریات علماء در مورد این مسئله
الف) علماء قبل از علامه حلی
ب) علامه حلی
ج) علماء بعد از علامه حلی
5) فصل دوم بررسی ادلّه قائلین طرفین (قائلین به وجوب ترتیب و قائلین به عدم وجوب ترتیب)
الف) ادله قائلین به وجوب ترتیب
ب) ادله قائلین به عدم وجوب ترتیب
6) فصل سوم بررسی نظریه علامه حلی
7) نتیجه
چکیده
سوال در این است که آیا در قضاء نمازهای فوت شده،که فرد مکلّف به آن ترتیب جاهل است ،
رعایت ترتیب بین آن نمازها واجب است یا نه ؟ در مورد این مسله فقهی اختلاف نظراتی بین علماء
فقه وجود دارد که در این مقاله به این اختلاف نظرات خواهم پرداخت و دلایل این نظرات را بررسی
می کنم و نظریه علامه حلی رحمه الله را درمورد این مسئله ، بررسی می کنم و در نتیجه نظر بهتر را
قبول میکنیم .
مقدمه
تبین موضوع
آیا رعایت ترتیب در بین قضا نماز های فوت شده فرد مکلّف ، شرط است یا نه؟
به طور مثال اگر از فرد مکلّف چندین نماز در ظرف مدت چند روز قضا بشود، در اینجا آیا برای قضا
آن نماز ها، رعایت ترتیب نیاز است یا اینکه ترتیب نیاز نیست ؟
وقتی فرد مکلّف برای ادای نماز یومیه خود که از واجبات است، به دلایل مختلف کوتاهی کند و این
فریضه واجب را ترک کند، بر این فرد مکلّف واجب است که قضای آن نماز را بجای بیاورد و آن مهم
را اداء کند .
حالا اگر فرض کنیم که از این فرد مکلّف،چند نماز در مدت زمان چند روز قضا شده باشد، حکم قضا
کردن نماز های این فرد چیست؟
در این فرضیه آیا برای این فرد مکلّف، شرط است که طبق همان ترتیبی که نمازهای خود را فوت
کرده قضا کند، یا اینکه رعایت ترتیب در نماز قضا برای او شرط نمی باشد؟
از آنجا که این مسئله، از مسائل فقهی است پس باید به علماء علم فقه رجوع کنیم و نظریات این
افراد را در خصوص این مسئله را بیاوریم و فتاوای موجود در خصوص این مسئله را بررسی و نقد
کنیم پس از بررسی نظرات علماء علم فقه، متوجه می شویم که همه علما، بر این مطلب اتفاق نظر
دارند که اگر فرد مکلّف، علم به ترتیب نمازهای فوت شده خود داشته باشد ، باید ترتیب را رعایت کند
و طبق ترتیب، نمازهای فوت شده خود را قضا کند.
اما در صورتی که مکلّف، علم به ترتیب نداشته باشد و ترتیب را فراموش کرده باشد، در اینجا وقتی
به نظریات و اقوال علماء رجوع می کنیم ، مواجه می شویم با اختلاف نظرات علما در خصوص این
مسئله، که برخی از آنها قائلند: در این صورت هم رعایت ترتیب واجب است.
در مقابل، برخی قائلند در این صورت رعایت ترتیب نیاز نیست.
در این مقاله به اقوال علماء در خصوص این مسئله می پردازم و اختلاف نظرات را بیان می
می نمایم، و ادلّه طرفین مخالفین وجوب ترتیب و موافقین وجوب ترتیب را در این مسئله را بیان
می کنم و در انتها نظریه ی علامه حلی رحمه الله را بیان کرده و سپس نظریه ایشان را بررسی می نمایم .
اهمیت و ضرورت تحقیق
از آنجا که این سوال (وجوب ترتیب دربین قضا نماز های فوت شده) در بحث فقهی است و
موضوع علم فقه در رابطه با افعال مکلّف است،پس دارای اهمیّت بسیار مهمی است زیرا اگر مکلّف
عملی را اشتباهاً انجام بدهد موجب بطلان آن عمل است و دارای تبعاتی جبران ناپذیر است ( به فرض
مثال نماز فریضه را اگر در وقت خودش نخواند آن نماز از او قضا می شود و دیگر آن فضلیت اصلی
را کسب نمیکند ) زیرا شارع مقدس در بحث فعل مکلّف بسیار دقیق آن افعال را تبیین کرده و به همین
علت دارای اهمیت دو چندانی است به همین دلیل این سوال دارای اهمیت بسیار فراوانی است .
روش تحقیق
روش این تحقیق شامل: کتاب های فقهی _ مقالات مرتبط با این موضوع_ اینترنت (کتابخانه فقاهت)
بوده است.
سوالات تحقیق :
آیا ترتیب در بین قضا نمازهای فوت شده واجب است یا نه؟
اقوال علماء عامه و شیعه در خصوص این مسئله چیست؟
دلایل قائلین به ترتیب در بجا آوردن نماز های قضا چیست؟
دلایل قائلین به عدم ترتیب در بجا آوردن نماز های قضا چیست؟
طبق نظر کسانی که ترتیب را در این مسئله شرط میدانند وظیفه بجا آوردن این نماز های قضا چگونه است؟
معنای کلمه ترتیب در لغت
1) کلمه ترتیب در فرهنگ عمید به معنای ثابت و استوار کردن یا هرچیزی را در جای خود قرار
2) دادن یا راست و درست کردن یا پشت سر هم قرار دادن است
3) کلمه ترتیب در فرهنگ فارسی معین به معنای سامان دادن یا نظم دادن است
4) کلمه ترتیب در لغت نامه دهخدا به معنای استوار گردانیدن یا ثابت است
5) کلمه ترتیب در دانشنامه اسلامی به معنای قرار دادن چیزهایی که بین آنها نسبت تقدیم و تاخیر وجود دارد . در فقه اسلامی ترتیب به معنای رعایت تقدیم و تاخیر بین اجزاء یک عمل است .
معنای کلمه ترتیب در اصطلاح
کلمه ترتیب در اصطلاح به معنای رعایت تقدّم و تاخّر بین نماز هایی است که از فرد مکلّف قضاء
شده است و باید آن را بجا بیاورد .
فصل اول
نکته : در این فصل به بیان اقوال علماء میپردازیم :
نکته : در بیان این نظریات بنده این اقوال را به سه گروه تقسیم کردم :
گروه اول : اقوال علما قبل از علامه حلی .
گروه دوم : نقل علامه حلی در مورد این مسئله.
گروه سوم : اقوال علماء بعد از علامه حلی رحمه الله .
نکته
هدف از این تقسیم بندی این است که در این مقاله میخواهیم به نظر علامه حلی رحمه الله در مورد
این مسئله بیشتر از بقیه نظریات بپردازیم ، برای همین اقوال را به سه گروه تقسیم بندی کردم تا اینکه
بداینم که نظریه علامه حلی در مورد این مسئله ، برگرفته از چه کسانی قبل از ایشان است ؟ و از آن
سوی ، چه کسانی بعد از علامه هم نظر با ایشان اند؟
( توجه : ترجمه های این نظریات از نوع ترجمه مضمون است )
فصل اول
اقوال علما
1)علمای قبل از علامه:
1-1) ( المبسوط ، سرخسی ، 1414 ق ، جلد دو ، صفحه 102)
( وليس عليه مراعاة الترتيب في القضاء لان ما لزمه قضاؤها اكثر من ست صلوات فيسقط مراعاة
الترتيب للكثرة )
ترجمه:
در قضای نماز لازم نیست ترتیب را رعایت کند، زیرا آنچه که باید بخواند بیش از شش نماز است،
بنابراین رعایت ترتیب به دلیل کثرت نماز ها ساقط است
2-1) ( المعجم الفقهی لکتب شیخ طوسی ، موسسه دایرة المعارف ، 1424 ق ، جلد چهار، صفحه 157)
( الترتيب بين الصلاة :
الترتيب بين الفوائت :من فاتته صلوات كثيرة وتحقّقها قضاها كما فاتته يبدأ بالأوّل فالأوّل حتى يقضيها
كلّها سواء دخل في حدّ التكرار أو لم يدخل ، فإن قدّم منها شيئاً على شي ء لم يجزه واحتاج إلى إعادتها )
ترجمه:
ترتیب نماز:
ترتیب بین دو نماز فوت شده: هر کس بسیاری از نمازها را ترک کرد و به جا آورد، قضای آن را
همان گونه که از دست داد، از اول شروع می کند، سپس اول تا تمام را قضا می کند، خواه وارد حد
تکرار شود یا نشود...
3-1) (السرائر، ابن ادریس حلی ، 1410 ق ، جلد یک ، صفحه ۲72)
( والترتيب واجب في قضاء الصلوات ، يبدأ بقضاء الأوّل ، فالأوّل ، سواء دخل في حدّ التكرار ، أو لم يدخل )
ترجمه :
ترتيب در قضاى نماز واجب است، با قضاى اولین نماز شروع میشود خواه باعث تکرار شود یا نشود .
4-1) (المعتبر في شرح المختصر ، محقق حلی ، 1407 ق ، جلد دو ، صفحه 410 )
( الرابع: لو فاته ظهر و عصر من يومين و جهل السابق، ففي سقوط الترتيب تردد، وجه الوجوب:
أنه أمكن الإتيان بالترتيب المشترط فلا يسقط، و وجه السقوط:
عدم العلم بالسابق، و الترتيب تخمين و كلفة فلا يصار إليه، فإن قلنا بالترتيب صلّى الظهر، ثمَّ العصر، ثمَّ
الظهر ليحصل اليقين بالترتيب، و كذا لو فاتته الظهر و العصر و المغرب كل فريضة من يوم قضى
الظهر، ثمَّ العصر، ثمَّ الظهر، ثمَّ المغرب، ثمَّ الظهر، ثمَّ العصر، ثمَّ الظهر ليحصل الترتيب على يقين، و
كذا لو فاتته صلوات سفر و حضر و جهل الأول ففي الترتيب احتمالات، أحدها: السقوط، و الثاني:
البناء على الظن، و الثالث: الاحتياط بالترتيب بأن يقضي الرباعيات من كل يوم مرتين تماما و قصرا.)
ترجمه :
رابعا اگر در قضا نماز ظهر و عصر دو روز را از دست داد و قبل از آن جاهل بود، در سقوط ترتیب
تردد مباشد
دلیل وجوب: ممکن است تا بتواند ترتیب لازم را بیاورد، پس ساقط نمیشود.
دلیل سقوط: عدم علم به قبل و ترتیب نوعی حدس است و باعث مشقت است پس به آن نمی رسد،
در صورت وجوب ترتیب بین دو نماز ظهر و عصر :
باید اول نماز ظهر بخواند سپس نماز عصر بخواند و پس از ان دوباره نماز ظهر بخواند تا یقین به
ترتیب حاصل شود
در صورت وجوب ترتیب بین نماز ظهر و عصر و مغرب :
باید اول نماز ظهر سپس عصر سپس ظهر سپس مغرب سپس ظهر سپس عصر سپس ظهر را بخواند
تا یقین به ترتیب حاصل شود
در صورت وجوب ترتیب بین نماز ظهر و عصر و مغرب بین نماز مسافر و نماز حاضر :
در ترتیب ان احتمالاتی وجود دارد:
الف) سقوط ترتیب
ب) بنابر ظن غالب
ج) احتیاط در لزوم ترتیب با قضا کردن نماز های چهار رکعتی از هر روز به صورت تمام و شکسته
5-1) (تفسیر رازی ، فخر الدین رازی ، 1379 ش ( چاپ پنجم ) ، جلد ۲۲ ، صفحه 20)
( المسألة السادسة: لو فاتته صلوات يستحب أن يقضيها على ترتيب الأداء فلو ترك الترتيب في
قضائها جاز عند الشافعي رحمه الله...
...وقال أبو حنيفة رحمه الله يجب الترتيب في قضاء الفوائت ما لم تزد على صلاة يوم وليلة...
...ولهذا قلنا إن الفوائت إذا كانت في حد القلة يجب مراعاة الترتيب فيها وإذا دخلت في حد الكثرة يسقط الترتيب )
ترجمه:
مسئله ششم: اگر نمازی از مکلف فوت شود، مستحب است که بر همان ترتیب فوت شده قضا کند، پس
اگر ترتیب را ترک کرد، در نزد شافعی جائز می باشد.
و ابوحنیفه گفته است: ترتیب در نماز های قضا شده واجب می باشد تا زمانی که از نماز یک روز و
یک شب بیشتر نشده باشد.
و به همین دلیل گفتیم اگر نمازهای فوت شده، کم باشند، واجب است ترتیب در آنها رعایت شود، و اگر
زیاد باشند، ترتیب ساقط می شود.
2) قول علامه حلی:
2-1) (تذکرة الفقهاء ، علامه حلی ، 1414 ق ، جلد دو ، صفحه 351)
( وكذا الفوايت يترتب بعضها على بعض فلو فاته صلاة يوم وجب ان يبدأ في القضاء بصبحه قبل
ظهره ثم بظهره قبل عصره وهكذا لو فاته ظهر يوم وعصر سابق وجب ان يقدم في القضاء العصر على
الظهر عند علمائنا أجمع وبه قال إن عمر والزهري والنخعي وربيعة ويحيى الأنصاري ومالك واحمد
والليث وأبو حنيفة وإسحاق لقوله (ع) من فاتته صلاة فريضة فليقضها كما فاتته ولان القضاء انما هو
الاتيان بعين الفايت في غير الوقت المضروب له ولان النبي صلى الله عليه وآله فاتته صلوات يوم الخندق
فقضاهن مرتبا فيجب اتباعه للتأسي ولقوله (ع) صلوا كما رأيتموني اصلى ومن طريق الخاصة قول
الشافعي الأولى الترتيب فان قضاها بغير ترتيب اجزائه وسقط عنه الفرض لان كل صلاة مستقلة بنفسها
منفردة بحكمها أو انما ترتبها لترتب أوقاتها فإذا فاتت الأوقات صارت دينا في ذمته ولا ترتيب فيما يقضى من الذمة وكقضاء رمضان ...
...ولا فرق بين كثرة الصلوات وقلتها عند علمائنا في وجوب الترتيب فلو فاتته صلوات سنة فما زاد وجب
فيها الترتيب وبه قال احمد لأنها صلوات واجبة تفعل في وقت يتسع لها فوجب فيها الترتيب كالخمس
ولقوله (ع) فليقضها كما فاتته وقال أبو حنيفة ومالك لا يجب الترتيب في أكثر من صلاة يوم وليلة للمشقة
وهو ممنوع تذنيب هذا الترتيب شرط عندنا فلو أخل به عمدا بطلت صلاته وبه قال احمد لأنه ترتيب
واجب فكان شرطا كالركوع والسجود. )
ترجمه:
و همچنین نماز های فوت شده باید به ترتیب خوانده شود، و اگر نماز یک روز کامل فوت شود،
واجب است ابتدای به قضای صبح قبل از قضای ظهر شود، سپس قضای ظهر قبل از قضای عصر،
و همچنین در صورتی که قضای ظهر از یک روز و عصر از روز قبل بر ذمه مکلف باشد، باید
قضای نماز عصر بر قضای نماز ظهر متقدم شود.
و این وجوب، اجماعی در نزد همه علمای شیعه می باشد، و به آن قائل شده است: عمر و زهری و
نخعی و ربیعه و یحیی انصاری و مالک و احمد و لیث و ابوحنیفه و اسحاق ( از پیامبر صلی الله علیه
و اله) ) هر که نماز واجب را ترک کند، آن را همان گونه که از دست داده جبران کند. ) ( ابن ابی جمهور، 1403ق ، جلد دو ، ص 54 )
و به دلیل این که: قضاء، به جا آوردن نماز فوت شده با تمام شرایط می باشد.
و به دلیل این که: ( پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، نمازهای روز خندق را ترک کرد، پس آنها را به
ترتیب قضا کرد ) ( بخاری الجعفی ، دار طوق النجاة ، 1410 ق ، جلد پنج ، ص 141 ) ( احمد بن
حنبل ، 1416 ق ، جلد پنج ، ص 53 ) پس باید به عمل او اقتدا کند تا تبعیت انجام شده باشد. و به دلیل
این روایت اهل سنت: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده اند: (نماز بخوان، چنان که
دیدی من نماز می خوانم) ( بخاری الجعفی ، دار طوق النجاة ، 1410 ق ، جلد یک ، ص 162) (
دارمی ، 1421ق ، جلد یک ، ص 286)
و به دلیل این روایت شیعه: امام باقر (علیه السلام) فرمودند: (اگر نمازهای قضایی بر ذمه تو
است، ازاولین نمازی که قضا شده شروع کن، و برای آن اذان و اقامه بگو، و سپس برای هر یک از
نماز های بعدی، اقامه به جا بیاور) ( کلینی ،1407 ق ، جلد سه ، ص 291 )
در مقابل شافعی قائل شده است:
( بهتر است ترتیب در نماز های قضا شده رعایت شود، اما اگر بدون ترتیب قضا کرد، تکلیف او ساقط
می شود.) ( (ابن قدامة الجماعیلی ، 1388 ق ، جلد یک ، ص 676 ) (سرخسی ، 1414 ق ، جلد یک ، ص 153 )
به دلیل این که: هر نمازی به صورت مستقل واجب می باشد.
و به دلیل این که: وجوب ترتیب لازمه وجوب در وقت بود، و زمانی که وقت فوت شده باشد، وجوب
ترتیب لازم نیست، چون نماز های قضا شده مانند دین بر ذمه مکلف می باشد و ترتیب در دین بر ذمه
لازم نمی باشد، مانند قضای روزه های ماه رمضان.
و تفاوتی نمی کند که نماز های فوت شده زیاد باشند یا کم باشند و ترتیب لازم می باشد، پس اگر نماز
های یک سال از او فوت شود، باید مرتبا به جا آورد.
( و احمد نیز به وجوب ترتیب قائل شده است، به این دلیل که نماز های فوت شده دارای وسعت وقت
می باشد و باید مانند نماز های پنجگانه به ترتیب خوانده شوند) ( ابن قدامة الجماعیلی ، 1388 ق ،
جلد یک ، ص 677 )
و به این دلیل که پیامبر اکرم صلی الله علیه فرموده است: (همانطور که فوت شده است قضا کند)
ابو حنیفه و مالک در نماز های بیش از یک روز قائل به عدم وجوب ترتیب شده اند، به این دلیل که
دارای مشقت می باشد و مشقت نیز در دین وجود ندارد.
تتمه:
ترتیب در نزد ما (علامه) شرط می باشد، پس در صورتی که عمدا ترتیب را رعایت نکند، نماز او
باطل می باشد، و احمد نیز این فتوی را گفته است، به این دلیل که ترتیب در نماز های قضا را مانند
کوع و سجود، از شرائط صحت نماز می داند.
2-2) ( ارشاد الاذهان الی احکام الایمان ، علامه حلی ، 1410 ق ، جلد یک ، صفحه ۲۷۱)
( لو نسي ترتيب الفوائت كرر حتى يحصله، فيصلّي الظهر قبل العصر و بعدها، أو بالعكس لو فاتتا )
ترجمه:
اگر ترتیب نماز های فوت شده را فراموش کند، نماز ها را باید تکرار کند تا یقین به ترتیب را به دست آورد، پس در صورت فوت نماز ظهر و عصر، باید نماز ظهر را قبل و بعد از نماز عصر بخواند یا برعکس.
2-3) (نهایه الاحکام ، علامه حلی ، 1419 ق ، جلد یک ، صفحه ۲۲۲)
( ويجب القضاء كالأداء، فلو تعددت ترتبت، لأنه (عليه السلام) فاتته أربع صلوات يوم الخندق وقضاها
على الترتيب فيجب المتابعة، لقوله (عليه السلام): صلوا كما رأيتموني أصلي.
فلو فاته صلاة يوم، وجب أن يبدأ في القضاء بصبحه قبل ظهره، ثم بظهره قبل عصره وهكذا.ولو فاته
عصر يوم وظهر أخر متأخر، وجب قضاء العصر السابق أولا ثم الظهر، لقوله (عليه السلام): من فاتته
صلاة فريضة فليصلها كما فاتته. ولأن القضاء هو الإتيان بعين الغائب في غير الوقت. ولا فرق بين كثرة
الفرائض الفائتة وقلتها.
وهذا الترتيب شرط، لو أخل به عمدا بطلت صلاته لا سهوا.
الرابع: لو فاته ظهر وعصر من يومين وجهل السابق، فالأحوط الترتيب، ليحصل يقين البراءة، فيصلي
الظهر مرتين بينهما العصر أو بالعكس.
ويحتمل سقوطه، لأصالة البراءة من الزائدة.
ولو كان معهما مغرب من ثالث، صلى الظهر، ثم العصر، ثم الظهر، ثم المغرب، ثم الظهر، ثم العصر،
ثم الظهر، وكذا الزائدة.
الخامس: لو فاته مغربا من يومين، نوى تقديم السابق، وكذا لو فاته أيام متعددة.
العاشر: لا يعذر جاهل الترتيب في تركه، لأنه لم يأت بالمأمور به على وجهه، فيبقى في العهدة )
ترجمه:
و واجب است نماز های قضا مانند نماز های ادا باشد و اگر بیش از یک نماز قضا شده باشد ترتیب
لازم می شود، ( به این دلیل که حضرت رسول صلی الله علیه و آله، در روز خندق چهار نماز را ترک
کرد و آنها را به ترتیب قضا کرد ) ( ابن اثیر ، 1420 ق ، جلد شش ، ص 142) پس لازم است از
وی تبعیت شود، زیرا ایشان فرموده اند: ( نماز بخوانید چنانـکه مـرا دیـدید کـه نمــاز مــی خوانــم )
( بخاری الجعفی ، دار طوق النجاة ، 1410 ق ، ص 162)
اگر نماز یک روز را ترک کرد، باید قضای نماز صبح را قبل از ظهر و بعد از ظهر قبل از نماز
عصر و... قضا کند.
و اگر نماز عصر از یک روز و ظهر از یک روز بعدی فوت شود، واجب است قضای نماز عصر
اول خوانده شود و سپس قضای نماز ظهر خوانده شود.
به این دلیل که حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرموده اند: (هر کس نمازی از او فوت شود،
باید همانطور که فوت شده است قضا کند) ( حرعاملی ، 1424 ق ، جلد پنج ، ص 359 )
و به این دلیل که قضا، به معنای انجام دادن عین عمل از دست رفته در غیر وقت خودش می باشد.
و تفاوتی بین زیاد بودن نماز های قضا شده و کم بودن آنها نمی باشد.
و این ترتیب شرط صحت نماز می باشد و اگر عمدا آن را ترک کرد نماز باطل می باشد، اما در صورتی که سهوا ترک شود، نماز صحیح می باشد....
چهارم: اگر نماز ظهر و عصر دو روز را ترک کند و جاهل به سابق و لاحق بود، برای احتیاط بیشتر برای یقین به برائت ، پس باید دو بار نماز ظهر بخواند در حالی که بین آندو یک بار نماز عصر میخواند و یا برعکس.
واحتمال دارد به دلیل اصالة البرائة، این نماز اضافه ساقط شود.
و اگر نماز مغرب روز سومی بر ذمه اش باشد، باید نماز ظهر و سپس عصر و سپس ظهر و سپس مغرب و سپس ظهر و سپس عصر و بعد نماز ظهر را بخواند و همین طور در بیشتر از سه نماز فوت شده.
پنجم: اگر نماز مغرب دو روز را از دست داد، نیت بر نماز مغرب قبل کند و همچنین اگر چند روز را از دست داد...
دهم: جاهل به ترتیب، از وجوب ترتيب معذور نيست كه آن را ترك كند، زيرا آنچه را كه امر شده به صورت صحیح نياورده است، پس نماز قضا همچنان بر ذمه اش می ماند.
3) علمای بعد از علامه حلی
1-3) (المهذب البارع فی شرح المختصر النافع ، ابن فهد حلی ، 1407 ق ، جلد یک ، صفحه ۴۶۰)
( فنقول: القضاء تابع للأداء، فكما يجب فيها أداء يجب في قضائها، لقوله (عليه السلام): «من
فاتته صلاة فليقضها كما فاتته»
و قال الشافعي: الأولى الترتيب، فإن قضاها بغير ترتيب أجزأه، لأنّ كلّ صلاة مستقلّة بنفسها منفردة
بحكمها، و إنّما يترتّب في الأداء لترتّب أوقاتها، فالترتيب في الأداء لضرورة الوقت، و مع الفوات يصير
دينا في ذمّته لا يتوقّف البراءة من بعضه على بعض كالدين و قضاء رمضان
و عندنا إنّها لذات الفعل، لكن لنا فيه قولان:
أحدهما: وجوبه مطلقا
و الآخر: وجوبه مع الذكر دون النسيان، و هو المعتمد لنفي الحرج )
ترجمه :
پس می گوییم: قضا تابع ادا است و همانطور که ترتیب در نماز اداء واجب است، در نماز قضا نیز
واجب می باشد، زیرا حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرموده اند: «کسی که نمازی را ترک کرده
باشد، باید همانطور که آن را از دست داده است قضا کند»
( ابن ابی جمهور ، 1403 ق ، جلد سه ، ص 107)
و شافعى گفته است: بهتر است ترتيب رعایت شود ولی اگر بدون ترتيب بجا آورد، كافى و مجزی می
باشد، زيرا هر نمازى در حكم خود مستقل است.
و وجوب ترتیب در اداء به دلیل وجوب ترتیب در اوقات نماز های می باشد (نه به خاطر خصوصیتی
در خود نماز ها )
اما ما دو قول در مورد آن داریم:
قول اول: ترتیب مطلقا واجب می باشد.
قول دوم: وجوب ترتیب در صورتی که ترتیب را بداند و در صورت نسیان و فراموشی، ترتیب واجب
نیست به دلیل قائده لا حرج.
2-3) (مستند الشعیه ، مولی احمد نراقی ، 1415 ق ، جلد ۷ ، صفحه ۳۶۳ )
( المسألة السابعة :
من فاتته صلاة يومية واجبة وعلم الترتيب ، تجب عليه مراعاته في قضائها ، إجماعا محققا ومحكيا في
الخلاف والمعتبر والمنتهى والتنقيح ، وشرح الألفية لابن أبي جمهور ، وشرح الإرشاد للمحقق الثاني.
ولا يقدح فيه ما نسبه في الذكرى إلى بعض من صنّف في المضايقة والمواسعة من أصحابنا من القول
بالاستحباب ومال إليه بعض متأخري المتأخرين فهو الحجة فيه ، مضافا إلى صحيحة زرارة : « إذا
نسيت صلاة أو صلّيتها بغير وضوء وكان عليك قضاء صلوات فابدأ بأولاهن ، فأذّن لها وأقم ثمَّ صلّها ،
ثمَّ صلّ ما بعدها بإقامة ، إقامة لكلّ صلاة » وفي آخرها : « وإن كانت المغرب والعشاء قد فاتتاك جميعا
فابدأ بهما قبل أن تصلي الغداة ابدأ بالمغرب ثمَّ العشاء » إلى أن قال : « فإن خشيت أن تفوتك الغداة إن
بدأت بالمغرب فصلّ الغداة ثمَّ صلّ المغرب والعشاء ابدأ باولاهما »
ورواية جميل : تفوت الرجل الاولى والعصر والمغرب ، وذكرها عند العشاء الآخرة ، قال : « يبدأ
بالوقت الذي هو فيه ، فإنه لا يأمن الموت ، فيكون قد ترك صلاة فريضة في وقت قد دخلت ، ثمَّ يقضي ما
فاته الأولى فالأولى »
وصحيحة ابن سنان : « إن نام رجل أو نسي أن يصلّي المغرب والعشاء الآخرة ـ إلى أن قال ـ : وإن
استيقظ بعد الفجر فليصلّ الصبح ثمَّ المغرب ثمَّ العشاء قبل طلوع الشمس » ...
... وإن جهل الترتيب فالأكثر على سقوط وجوب مراعاته، للأصل، واختصاص دليله بصورة العلم...
... مع أنه على فرض إطلاق الأدلة يجب التخصيص، لامتناع التكليف بالمحال والحرج، اللازمين لكثير
من صور وجوبه، مع عدم القول بالفرق كما صرح به جماعة، مضافا إلى أنسبيته بالملة السمحة،
وشهرته بين الطائفة.)
ترجمه :
موضوع هفتم:
هر کس یک نماز واجب یومیه را ترک کند و ترتیب آن را بداند، بر او واجب است که ترتیب را در
ادای آن رعایت کند.
دلیل اول این حکم اجماعی است که در کتاب خلاف و ممعتبر و منتهی و تنقیح و شرح الفیه ابن ابی
جمهور و شرح ارشاد محقق ثانی ذکر شده است.
اما حکم به استحباب ترتیب که در کتاب ذکری به نقل از برخی کتب علمای شیعه آمده است ضرری به
اجماع مذکور نمی زند.
دلیل دوم صحیحه زراره است: «اگر نمازی را فراموش کردید یا بدون وضو خواندید و مجبور شدید
نماز را قضا کنید، از اولین نماز فوت شده شروع کنید، پس اذان بخوان و اقامه بخوان و سپس بجا
آورید. و پس از آن، آنچه به دنبال آن می آید را با اقامه بخوان، برای هر نماز یک اقامه»
دلیل سوم: در روایت دیگر آمده است: اگر علاوه بر نماز یک روز، نماز مغرب و عشاء روز قبل از
تو فوت شده باشند، پس اول این دو را بخوان، قبل از این که نماز صبح را بخوانی. تا اینکه فرمود:
اگر می ترسی که اگر با مغرب شروع کردی، نماز صبح فوت شود، پس ابتدا نماز صبح را بخوان و
سپس نماز مغرب و عشا را به ترتیب بخوان و از اول آندو شروع کن».
دلیل چهارم: روایت جمیل: مردی نماز اول و عصر و غروب را ترک می کند و در هنگام نماز عشاء
به یاد می آورد، می فرماید: «از نمازی که در وقت آن است شروع می کند که از مرگ در امان نیست،
پس در غیر این صورت نماز واجب را در وقت وجوبش ترک کرده است، آنگاه قضا كند به ترتیب
آنچه قضا شده باشد».
دلیل پنجم: صحیحه ابن سنان: «اگر مردی بخوابد یا فراموش کند که نماز مغرب و عشاء را بخواند - تا
اینکه گفت: و اگر بعد از طلوع فجر بیدار شد، نماز صبح و سپس مغرب و سپس عشاء را قبل از طلوع
آفتاب بخواند»...
...و اگر ترتیب را فرامو کند، پس اکثریت علماء قائل به عدم وجوب رعایت ترتیب شده اند به دلیل
وجود اصل عدم وجوب، و به دلیل اختصاص دلیل وجوب ترتیب به مواردی که علم به ترتیب وجود
دارد
...در صورت قبول اطلاق در ادله ی مذکور، باید این اطلاق را تخصیص بزنیم به دلیل وجود عسر و
حرج که در بسیاری از موارد عدم علم وجود خواهد داشت، دلیل دیگر عدم وجوب رعایت ترتیب،
تسامح و تساهل موجود در دین می باشد،و به دلیل شهرت اقوال علماء به عدم وجوب ترتیب.
3-3) (جواهر الکلام ، محمد حسن نجفی جواهری ، 1362 ش (چاپ هفتم ) ، جلد سیزده ، صفحه 19)
( ويجب مع التنبه وعدم الغفلة أن تترتب بمعنى تتقدم السابقة من الفرائض على اللاحقة كالظهر على
العصر ، والعصر الفائتة على المغرب اللاحقة لها فواتا والمغرب على العشاء ...
... بل إن لم يكن الإجماع عليه محصلا فهو محكي في الخلاف والتنقيح وعن المعتبر والتذكرة وموضع
من الذكرى ، كما أنه نسبه في المنتهى إلى علمائنا ، وفي كنز الفوائد إلى الإمامية )
ترجمه :
واجب است با وجود علم به ترتیب، رعایت ترتیب و تقدیم نماز سابق بر لاحق، مانند تقدیم نماز ظهر بر نماز عصر و مانند تقدیم نماز عصر بر نماز مغرب، و تقدیم نماز مغرب بر عشاء.
در کتاب مدارک و غیر از آن قائل به عدم اختلاف بین علماء اسلام در این مورد شده است و اجماع بر این حکم ذکر شده است.
حتی اگر این اجماع محصل نباشد، اجماع محکی در کتاب خلاف و تنقیح و معتبر و تذکره و ذکری و منتهی و کنز الفوائد وجود دارد.
نکته اخر فصل دوم : هدف بنده از آوردن نظریات علمائ عامه چند دلیل داشته است :
الف) برای جامع بودن یک تحقیق می بایست نظریات افرادی را که معتقد به فرقه های دیگر هم هستند
را بیان کرد
ب ) بنده میخواستم بیان کنم که تنها علمائ شیعه نیستند که نسبت به این موضوع اختلاف نظر دارند
بلکه علمائ عامه هم نظریات مختلفی دارند و یک نظر واحد ندارند .
فصل سوم
قائلین طرفین (مخالفین و موافقین وجوب ترتیب ) وادلّه آنها
1_قائلین به وجوب ترتیب و ادلّه آنها
الف) کتاب المبسوط : در این کتاب آمده که (ترجمه متن اصلی )(زیرا آنچه باید بخواند بیش از شش
نماز است) از این کلام مصنف ، معلوم میشود که اگر نماز های فوت شده کمتر از عدد شش باشد
ترتیب در بین آنها، واجب میشود . پس معلوم میشود که این کتاب در نماز فوت شده ی کمتر از عدد
شش ، قائل به وجوب ترتیب است .
دلیل وجوب ترتیب
دلیل وجوب ترتیب در نمازهایی که کمتر از عدد شش باشد از کلام ایشان مشخص است زیرا
ایشان می فرمایند (ترجمه متن اصلی ) (لازم نیست ترتیب را رعایت کند زیرا آنچه که باید بخواند بیش
از شش نماز است، بنابراین رعایت ترتیب به دلیل کثرت نماز ها ساقط است)
از این کلام مشخص میشود که اگرتعداد نماز ها کمتر از عدد شش بود ، ترتیب بین آنها واجب
می شد و در اینجا فقط به علت اینکه تعداد نماز های فوت شده از عدد شش بیشتر است ، دیگر ترتیب
واجب نیست
و از آن سوی از کلام ایشان مشخص می شودکه اگر تعداد نماز های فوت شده کمتر از عدد شش
بود، به نماز ها فوت شده لفظ کثرت ، اطلاق نمیشد زیرا آنچه که در کلام مصنف آشکار است ، این
است که نماز بیش از عدد شش را اطلاق کثرت گویند و کمتر از عدد شش را کثرت نمیگویند واز آن
سوی وقتی لفظ کثرت به نماز های فوت شده اطلاق نشود ، در اینجا رعایت ترتیب واجب میشود
زیرا دیگر کثرتی وجود ندارد که باعث مشقّت و سختی شود .
ب) کتاب المعجم لکتب الفقهی شیخ طوسی : در این کتاب آمده (ترجمه متن اصلی ) ( قضای آن را
همان گونه که از دست داد، از اول شروع می کند، سپس اول تا تمام را قضا می کند، خواه وارد حد
تکرار شود یا نشود)
اما وجه ضعیف بودن این کتاب ، ذکر نکردن ادله مصنف هست .
پ) کتاب السرائر : در این کتاب آمده (ترجمه متن اصلی ) (ترتیب در قضای نماز واجب است) در این
کتاب مصنف فرموده که ترتیب واجب است
اما وجه ضعیف بودن این کتاب این است که مصنف ، ادله قول خودش رابیان نکرده
ت) کتاب المعتبر فی شرح المختصر : در این کتاب هر دو وجه را تقویت کرده (البته دلیل طرفداران
وجوب را در اینجا و دلیل طرفداران عدم وجوب را در ضمن مورد عدم وجوب ترتیب می آوریم )
(ترجمه متن اصلی ) (دلیل وجوب :ممکن است تا بتواند ترتیب لازم را بیاورد، پس ساقط نمیشود.)
اشکال : این دلیل باطل است زیرا
اولا ) این دلیل فقط فرض احتمال است ، فرض احتمال بودن را از کلمه ( ممکن) که در متن ایشان
است ، متوجه میشویم .
کلمه ممکن در دانشنامه آزاد فارسی ، به معنای تساوی بین وجود یا عدم است . یعنی اینکه احتمال
دارد وجود باشد یا احتمال دارد عدم باشد.
ثانیا ) در بحث فقه ، جایی برای حکم کردن از روی احتمالات و فرضیات نیست وما استناد به
احتمالات نمیکنیم (شهید ثانی در الروضته البهیته در بسیاری از مباحث ، استناد به این سخن کردند و
بر اساس باطل بودن حکمی که از روی احتمالات است ، بسیاری از دلایل را ضعیف شمردند )
ث) کتاب تفسیر رازی: در این کتاب آمده که
(ترجمه متن اصلی) (اگر نمازی از مکلف فوت شود، مستحب است که بر همان ترتیب فوت شده قضا
کند، پس اگر ترتیب را ترک کرد، در نزد شافعی جائز می باشد)
پس طبق نظر شافعی رعایت ترتیب مستحب است .
و همچنین آمده که
(ترجمه متن اصلی) (ابوحنیفه گفته است: ترتیب در نماز های قضا شده واجب می باشد تا زمانی که
از نماز یک روز و یک شب بیشتر نشده باشد)
پس نظر ابوحنیفه وجوب ترتیب است اما به دلیل اینکه نماز قضا بیشتر از یک روز و یک شب، باعث
عسر و حرج میشود، پس در بیشتر از یک روز و یک شب حکم به ساقط بودن ترتیب میکنیم تا اینکه
سختی ای نباشد .
این کتاب متاسفانه دلایل هر دو نظر را ذکر نکرده اما در متن های بعدی دلایل این دو نفر را
علامه حلی نقل میکنند .
ج) کتاب تذکرة الفقها : در این کتاب علامه حلی نظر به وجوب ترتیب دارند و نظر و ادلّه برخی از علمای اهل سنت را ، نقل کرده اند
دلیل وجوب :
دلیل اول
ایشان در مورد این مسئله قائل به اجماع درنزدعلماء شیعیه استند ، و از آن سوی ایشان میفرمایند
برخی از علمای اهل سنت هم قائل به وجوب ترتیب اند (ترجمه متن اصلی ) ( این وجوب اجماع طبق
نظر همه علمای شیعه می باشد، و به آن قائل شده است: عمر و زهری و نخعی و ربیعه و یحیی
انصاری و مالک و احمد و لیث و ابوحنیفه و اسحاق )
توجه : البته همانطور که در کتاب تفسیر رازی آمده بود ، ابوحنیفه فقط در جایی که نماز فوت شده
بیشتر از یک روز و یک شبانه روز نباشد ترتیب را واجب میدانست .
دلیل دوم
اهل سنت (افراد نامبرده) برای اثبات حرفشان استناد به این کلام رسول الله صلی الله علیه و آله میکنند
(ترجمه متن اصلی ) (( از پیامبر صلی الله علیه و اله): هر که نماز واجب را ترک کند، آن را همان گونه
که از دست داده جبران کند)
نکته : دربسیاری از کتب شیعه مشاهده شده که استناد به این روایت کرده اند از جمله شهید ثانی در
( روض الجنان فی شرح ارشاد الاذهان ، 1380 ش ، ج یک ، ص 346 )
دلیل سوم
قائلین این دلیل طبق قاعده عقلی گویند :(ترجمه متن اصلی )( و به دلیل این که: قضاء، به جا آوردن نماز
فوت شده با تمام شرایط می باشد.)
اشکال: از این کلام ایشان بر نمی آید که منظور از رعایت تمام شرایط ، رعایت ترتیب بین نماز های
فوت شده باشد زیرا
اولا ) عبارت میگوید نماز فوت شده نمیگوید که نماز های فوت شده (به صورت جمع نیاورده ) پس
منظور ایشان رعایت اجزاء یک نماز است نه چند نماز .
ثانیا ) عبارت میگوید (نماز فوت شده با تمام شرایط ) یعنی باید اجزاء آن نماز با تمام شرایط باشد
یعنی شرایط صحت نماز را داشته باشد و اصلا از این عبارت بر نمی آید که منظوراز تمام شرایط ،
ترتیب بیت دو نماز است
ثالثا ) اگر منظو از رعایت شرایط ، شرایط بین اجزاء نماز باشد ، چه مکلّف بین نماز ها واجب ،
ترتیب را شرط بداند چه شرط نداند، فرقی ندارد زیرا تمام شرایط اجزاء نماز حاصل شده است .
پس این دلیل ربطی به وجوب ترتیب ندارد .
دلیل چهارم
(ترجمه متن اصلی ) ( پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، نمازهای روز خندق را ترک کرد، پس آنها را به ترتیب قضا کرد)
ناقل این متن عبدالله بن مسعود بن غافل بن حبیب است که معروف به عبدالله بن مسعود است .
وی ششمین کسی است که به اسلام روی آورد وایشان در جنگ بدر و احد حضور داشتند .
اما بنده چند اشکال به این روایت از تاریخ ، دارم
اشکال اول : این روایت از تاریخ را بجز علامه حلی (که ایشان هم نقل قول کرده اند از دیگری و
نظر شخصی خودشان نیست ) در هیچ یک از کتب شیعه دیده نشده که بگویند از پیامبر چهار
نماز ترک شده است ( فقط در برخی از کتب اهل سنت این متن از تاریخ آمده )
اشکال دوم : دور از ذهن است از پیامبری که الگوی جامعه مسلمین و مسلمات است ، از این
شخصیت بزرگواری که در هر لحظه به یاد خداوند متعال بوده و لحظه ای از ایشان جدا نبوده و در
همه حالت ذکرو تسبیح گوی خداوند بوده است، نماز خودش را ترک کند (پیامبری که لحظه شماری
میکرده تا به خالق خودش بشتابد و با او سخن بگوید ، آیا می شود نماز های خود را ترک کند و خود
را از این فیض ( سخن گفتن با خالق) مرحوم سازد ؟
اشکال سوم : فرزند این بزگوار، ابا عبدالله الحسین علیه السلام که شعارش برای قیام برعلیه یزید
بن معاویه این بود : (بخشی از وصیت نامه ایشان به برادرش)(( اَسیرُبسیرَه جَدّی و ابی محمد صلی الله
علیه واله ) من آمدم به سیره جدم محمد صلی الله علیه و اله عمل کنم.) در روز عاشورا با همه شرایط
این بزگوار که قرار است سنت جد خود را برپا کند ،نماز را برگزار میکند آن هم به صورت جماعت .
آیا واقعا میشود گفت که رسول الله نماز خود را آن هم چهار نماز، خود را قضا کرد؟
مگر امام حسین علیه السلام نمیخواست سیره جدش را عمل کند ؟ خب طبق گفته این حدیث امام می
بایست نماز را ترک میکرد و اگر کسی به ایشان ایراد وارد میکرد ، ایشان استناد به این دلیل ،
میکردند .
( حتی اگر اهل سنت بگویند که پیامبر صلی الله علیه و اله در اظطرار بوده است و در حال جنگ بوده
و نمیتواسته نماز بخواند ما جواب میدهیم که اولا بعید است جنگ بدون وقفه این همه مدت ادامه داشته
باشد
دوما اصلا بر فرض که قبول کنیم جنگ میتواند ادامه داشته باشد در این مدت زمانی ، باز میگوییم
مگر امام حسین علیه السلام در حال جنگ نبودند ؟)
دلیل پنجم
استناد بعدی قائلین وجوب ترتیب روایتی دیگر از رسول الله است این روایت: از پیامبر اکرم صلی
الله علیه و آله که فرموده اند: (ترجمه متن اصلی ) (نماز بخوان، چنان که دیدی من نماز می خوانم)
نکته : این حدیث هم در کتب اهل عامه و هم در کتب شیعه آمده است از جمله (بحارالانوار،1403ق،ج هشتاد ودو ، ص 279 ) ذکر شده
دلیل ششم
و به دلیل این روایت شیعه که از دو کتاب معتبر الکافی و التهذیب است : از امام باقر (علیه السلام)
که فرمودند: (ترجمه متن اصلی ) (اگر نمازهای قضایی بر ذمه تو است، از اولین نمازی که قضا شده
شروع کن، و برای آن اذان و اقامه بگو، و سپس برای هر یک از نماز های بعدی، اقامه به جا بیاور)
دلیل هفتم
دلیل هفتم دلیل جناب احمد است که گفته (ترجمه متن اصلی ) (( وجوب ترتیب نیاز است ، به این
دلیل که نماز های فوت شده دارای وسعت وقت می باشد و باید مانند نماز های پنجگانه به ترتیب
خوانده شوند و به این دلیل که پیامبر اکرم صلی الله علیه فرموده است: (همانطور که فوت شده است قضا کند))
اشکال : با نظر ایشان در اینکه نماز فوت شده دارای وسعت است موافق ام اما با تمثیل ایشان
موافق نیستم زیرا ما علم به ترتیب را در مورد نماز های پنج گانه ، می دانیم ( یعنی اینکه می دانیم که
نماز صبح مقدم بر ظهر است و.....) اما در این فرض ما ( جاهل به ترتیب نماز های فوت شده)
ترتیب را نمی دانیم پس نمی شود این مورد را (جاهل به ترتیب نماز های فوت شده) با موردی که علم
به ترتیب داریم ، برابر دانست .
دلیل هشتم
(ترجمه متن اصلی )(ترتیب در نزد ما ( شیعه ) شرط می باشد، پس در صورتی که عمدا ترتیب را
رعایت نکند، نماز او باطل می باشد، به این دلیل که ترتیب در نماز های قضا را مانند رکوع و سجود،
از شرائط صحت نماز می داند.
اشکال : اینکه بخواهیم ترتیب در نماز قضا را مانند رکوع و سجود بدانیم ضعیف است زیرا
اصلا رکوع و سجود با ترتیب وجه اشتراکی ندارند زیرا رکوع و سجود از ارکان نماز اند اما ترتیب
بین دو نماز، از ارکان نماز نیست .
چ) کتاب ارشاد الاذهان الی احکام الایمان : در این کتاب مرحوم علامه نظر به وجوب ترتیب دارند
( دلایل ایشان برای وجوب به ترتیب ، همان دلایل ای است که در کتاب تذکرة ایشان آمده )
ح) کتاب نهایه الاحکام: در این کتاب علامه نظر به وجوب ترتیب دارد
(ترجمه متن اصلی) (واجب است نماز های قضا مانند نماز های ادا باشد و اگر بیش از یک نماز قضا شده
باشد ترتیب لازم می شود).
دلیل وجوب
دلیل اول
ایشان به روایتی از تاریخ استناد میکنند (به این دلیل که حضرت رسول صلی الله علیه و آله، در
روز خندق چهار نماز را ترک کرد و آنها را به ترتیب قضا کرد).
نکته : در مورد این دلیل قبلا صحبت کردیم و اشکالاتی به این مورد وارد کردیم.
دلیل دوم
ایشان به روایتی از اهل سنت استناد کردند که این روایت در کتاب صحیح بخاری آمده(ترجمه
متن اصلی) (پیامبر صلی الله علیه و آله : نماز بخوانید چنانکه مرا دیدید که نماز می خوانم)
نکته: در مورد این روایت قبلا صحبت کردیم.
دلیل سوم
ایشان به روایتی از شیعه استناد کردند که این روایت در وسائل الشیعه آمده است
(ترجمه متن اصلی)(حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرموده اند: هر کس نمازی از او فوت شود، باید
همانطور که فوت شده است قضا کند)
نکته : مضمون این روایت را عیناً در روایات قبلی که قبولشان کردیم ،دیدیم و هم سنخ با روایات دیگر است از جمله روایت ( صلوا کما ......)
دلیل چهارم
(ترجمه متن اصلی) (قضا، به معنای انجام دادن عین عمل از دست رفته در غیر وقت خودش می باشد.)
اشکال : ازسوی دیگری میتوان به این دلیل اشکال کرد و آن اشکال این است که وجوب ترتیب لازمه
وجوب در وقت بودن است و زمانی که وقت فوت شده باشد، وجوب ترتیب دیگرلازم نیست.
خ) کتاب المهذب البارع فی شرح المختصر: در این کتاب مصنف وجه وجوب ترتیب را تقویت کرده و
برایش دلیل آورده (ترجمه متن اصلی) (البته وجه عدم وجوب را هم تقویت کرده و دلیل اش را بیان کرده
که در بحث عدم وجوب ترتیب می آید)
دلیل وجوب
دلیل اول
ایشان به این روایت استناد کردند
(ترجمه متن اصلی) (حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرموده اند: «کسی که نمازی را ترک کرده
باشد، باید همانطور که آن را از دست داده است قضا کند)
نکته: در مورد این حدیث قبلا صحبت کردیم
2-قائلین به عدم وجوب ترتیب و ادلّه آنها
الف) کتاب المعتبر في شرح المختصر: در این کتاب هر دو وجه (ترتیب و عدم ترتیب ) را تقویت
کرده که البته دلیل وجوب را در بحث بالا گفتیم و بحث سقوط را در اینجا میگوییم
دلیل عدم وجوب ترتیب
(ترجمه متن اصلی) (دلیل سقوط :عدم علم به قبل و ترتیب نوعی حدس است و باعث مشقت است پس به آن نمی رسد)
اشکال : ایرادی که میتوان به این دلیل گرفت این است که در عرف ، به کسی که دو نماز از او
در مدت زمان دو روز ، فوت شده باشد ، صدق مشقت نمیگویند زیرا برای قضا در این صورت
نمی توان گفت مشقت و سختی است
پس این دلیل در همه صورت ها صدق نمیکند و فقط در مواردی صدق میکند که در عرف بگویند
برای آن مکلّف مشقت و سختی ایجاد شده و این سختی و مشقت در مواردی است که تعداد نماز های
فوت شده از فرد مکلّف ، قابل توجه باشد .
ب) کتاب تفسیر رازی : در این کتاب نظر شافعی و ابوحنیفه را بیان کرده که شافعی معتقد به عدم
وجوب ترتیب در همه صورت ها است اما ابوحنیفه فقط در جایی که تعداد نماز های فوت شده فرد
مکلف ، بیشتر از یک روز و یک شب باشد قائل به عدم ترتیب است .
(ترجمه متن اصلی) (شافعی گوید :اگر نمازی از مکلف فوت شود، مستحب است که بر همان ترتیب فوت
شده قضا کند، پس اگر ترتیب را ترک کرد، در نزد شافعی جائز می باشد)
نکته :پس شافعی هم طرفدار عدم وجوب ترتیب است زیرا میگوید( اگر ترتیب را ترک کرد جایزاست)
(ترجمه متن اصلی) (ابوحنیفه گفته است: ترتیب در نماز های قضا شده واجب می باشد تا زمانی که از
نماز یک روز و یک شب بیشتر نشده باشد)
نکته: از کلام ایشان متوجه میشویم که در صورتی که تعداد نماز های فوت شده از یک روز و یک
شب بیشتر باشد ترتیب ، واجب نیست و وجوب ترتیب ساقط است و در اینجا (نمازبیشتر از یک روز
و یک شب ) طرفدار عدم وجوب ترتیب است .
( البته در این کتاب ما دلیلی برای نظریه این دو نفر نداریم .اما در کتاب تذکرة الفقها دلایل این
دو نفر را گفته (دلایل این دو نفر را در کتاب تذکرة الفقها بررسی میکنیم))
پ) کتاب تذکرة الفقها : در این کتاب نظر شافعی و ابوحنیفه را که در بالا گفتیم را بیان کرده .
مرحوم علامه میفرماید شافعی دو دلیل برای اثبات حرف خود آورده :
دلیل عدم وجوب ترتیب
دلیل اول
(به دلیل این که: هر نمازی به صورت مستقل واجب می باشد).
اشکال : طبق گفته شما که گفتید هر نمازی مستقلا واجب است ، پس دیگر ترتیب بین نماز ها شرط
نیست یعنی اگر نمازعصر را زودتر از ظهر بخوانیم ایرادی ندارد به دلیل اینکه هر نماز مستقلا واجب
است و به صرف اینکه نماز است ، واجب است خوانده شود . پس نماز عصر،ربطی به نماز ظهر
ندارد و اصلا نیازی نیست ترتیب رعایت شود . درحالیکه این حرف مخالف با سخن شارع مقدس است
( اشکال نشود که منظور از شافعی ترتیب بین نماز های فوت شده بود نه نماز های فریضه به دلیل
اینکه، دلیل ایشان شامل حال ترتیب بین نماز های پنجگانه (فریضه) هم میشود )
دلیل دوم
(و به دلیل این که: وجوب ترتیب لازمه وجوب در وقت بود، و زمانی که وقت فوت شده باشد،
وجوب ترتیب لازم نیست، چون نماز های قضا شده مانند دین بر ذمه مکلف می باشد و ترتیب در دین
بر ذمه لازم نمی باشد )
اشکال : بنده با این حرف ایشان (وجوب ترتیب لازمه وجوب در وقت بود، و زمانی که وقت فوت شده
باشد، وجوب ترتیب لازم نیست) مخالفم . زیرا
اولا این سخن با این حدیث صحیحه از جناب زراره که امام میفرماید یقضی ما فاته کما فاته
( تهذیب الاحکام جلد سه صفحه 163) (وسائل الشیعه جلد هشت صفحه 268) مخالف است
ثانیا چه کسی گفته که وجوب ترتیب لازمه وجوب در وقت است ؟ ایشان بر چه اساسی این
سخن را گفته ؟ نه درآیات و نه در روایات دیده شده است که بگویند وجوب ترتیب لازمه وجوب در
وقت بودن است
دلیل سوم
از آن سوی علامه میفرماید که دلیل ابوحنیفه مشقت است :
(ترجمه متن اصلی) ( ابو حنیفه در نماز های بیش از یک روز قائل به عدم وجوب ترتیب شده اند، به
این دلیل که دارای مشقت می باشد و مشقت نیز در دین وجود ندارد)
نکته ها
اولا باید دید عرف چه میگوید زیرا ملاک در سختی و مشقّت ، عرف است اما به نظر نمیرسد
که عرف، بجا آوردن دو روز نماز فوت شده را سخت یا کاری مشقّت دار بداند . به همین دلیل میتوان
به ابوحنیفه ایراد وارد که اگز شما ملاکتان برای عدم وجوب ترتیب ، مشقّت است خب عرف ، بجا
آوردن دو روز نماز فوت شده را هم مشقت و سخت نمیداند پس چرا در اینجا ( دو روز نماز فوت
شود) حکم به وجوب ترتیب نکردید ؟
ثانیا صدق مشقّت و سختی در هر مکان و منطقه ای به دلیل تغییر احوالات مردم آن منطقه ،
متفاوت است . و از آنجا که احوالات مردم در هر منطقه متفاوت است پس نمیشود حکم واحد کرد .
پس بهتر است این دلیل را قبول نکنیم
ت) کتاب المهذب البارع فی شرح المختصر: در این کتاب همانطور که بالا بیان هر دو وجه را تقویت
کرده و ادله هر دو طرف را گفته است.
دلیل عدم وجوب ترتیب
دلیل اول
(ترجمه متن اصلی) ( وجوب ترتیب در اداء به دلیل وجوب ترتیب در اوقات نماز های می باشد (نه به خاطر خصوصیتی در خود نماز ها))
نکته: در مورد این بحث قبلا صحبت شده
دلیل دوم
(ترجمه متن اصلی) (ترتیب واجب نیست به دلیل قائده لا حرج.)
نکته : در مورد این بحث قبلا صحبت شده
ث) کتاب مستند الشیعه : این کتاب طرفدار عدم وجوب ترتیب است و برای حرف خود دلایلی دارند
دلیل عدم وجوب ترتیب :
دلیل اول
(به دلیل وجود اصل عدم وجوب)
ایشان میفرماید طبق قاعده اصل ، ترتیب در نماز قضا واجب نیست ( اصل عدم وجوب ترتیب
در نماز قضا است )
نکته : در اینکه اصل عدم وجوب ترتیب است ، شکی نیست . و به نظر این دلیل خوبی است
دلیل دوم
( به دلیل اختصاص دلیل وجوب ترتیب به مواردی که علم به ترتیب وجود دارد)...
اشکال : اختصاص داشتن ترتیب فقط در علم به ترتیب ،منافات ندارد با اینکه در جاهل به ترتیب هم ، ترتیب را واجب بدانیم .
دلیل سوم
(در صورت قبول اطلاق در ادله ی مذکور، باید این اطلاق را تخصیص بزنیم به دلیل وجود عسر
و حرج که در بسیاری از موارد عدم علم وجود خواهد داشت)
نکته : حرف ایشان بسیار صحیح است اما باید به ملاک در عسر و حرج هم توجه داشت و صرف
اینکه چند نماز(مثلا سه یا دو) از او قضا شود، را عسرو حرج نمیگویند .( این نکته را در موارد بالا
هم گفتیم)
دلیل چهارم
(ترجمه متن اصلی) (تسامح و تساهل موجود در دین می باشد)
اشکال : این دلیل ضعیف است . زیرا تسامح و تساهل زمانی مطرح میشود که در مقابل نص نباشد .
اما در این مسئله با وجود این روایات که تصریح در وجوب ترتیب داشتند دیگر بحث از تسامح و
تساهل به میان نمی آید
دلیل پنجم
(ترجمه متن اصلی) (شهرت اقوال علماء به عدم وجوب ترتیب )
اشکال : با توجه به اینکه اشخاص بزرگی مثل علامه حلی و سعید هذلی حلی و ابن فهد حلی، که قبل
از مصنف بوده اند ونظر به وجوب ترتیب داشته اند، پس نمیتوان بحث شهرت اقوال علماء را مطرح کرد
(نکته : البته شاید بتوان توجیه کرد که شهرت اقوال علماء مطرح است )
ج) کتاب جواهر الکلام : در این کتاب آمده (ترجمه متن اصلی) (واجب است با وجود علم به ترتیب،
رعایت ترتیب و تقدیم نماز سابق بر لاحق)
طبق این گفه معلوم میشود که مصنف فقط در صورت علم به ترتیب ، وجوب ترتیب را لازم می داند .
و دلیلشان هم اجماع در این صورت است ( علم به ترتیب )
نکته آخر فصل سوم : در این فصل ما به پانزده دلیل از قائلین به وجوب ترتیب رسیدیم و یازده دلیل از
قائلین به عدم وجوب ترتیب رسیدیم که برخی از آنها را قبول نکردیم و برخی ها را قبول کردیم و ایراد
های هر دلیل را بررسی کردیم .
فصل سوم (بررسی نظریه علامه حلی )
نکته ها
الف ) مباحثی که تا اینجا گفته شد به صورت مقدمه ، برای این فصل بود و موضوع اصلی که در این
مقاله مطرح است در این فصل است .
ب ) همانطور که در فصل سوم گذشت، دانسته شد که مرحوم علامه حلی در صورت ای که از فرد
مکلف چند نماز در مدت زمان چند روز فوت شود ،قائل به وجوب ترتیب بین نماز های فوت شده
استند (چه مکلف علم به ترتیب داشته باشد یا نداشته باشد ) و ایشان برای حاصل شدن ترتیب ،بین نماز
های فوت شده (در صورت عدم علم به ترتیب) یک وظیفه خواندن دادند که در این فصل میخواهیم به
این نظریه بپردازیم .
توضیح روشن تر
در صورتی که فرد مکلف علم به ترتیب در بین نماز های فوت شده خود در مدت زمان چند
روز ندارد، میبایست نماز های بیشتری بخواند تا همه احتمالات را در نظر بگیرد و ترتیب را رعایت
کند ( اینکه بنده گفتم همه احتمالات باید در نظر بگیرد، را مرحوم علامه در متن کتاب کتاب ارشاد
الاذهان الی احکام الایمان آورده اند )که در فصل دوم گذشت(ترجمه متن اصلی ) (اگر ترتیب نماز
های فوت شده را فراموش کند، نماز ها را باید تکرار کند تا یقین به ترتیب را به دست آورد)
توجه : یقین در این متن نشان میدهد که همه احتمالات را باید در نظر بگیرد تا یقین ترتیب حاصل شود
حالا با این توضیحات میخواهیم ببینیم که طبق نظر قائلین به وجوب ترتیب ، وظیفه خواندن این
نماز های فوت شده چگونه است و چگونه ترتیب حاصل میشود .
نظریه علامه حلی برای حاصل شدن ترتیب
( در کتاب نهایه الاحکام مرحوم علامه میفرماید ) :
(ترجمه متن اصلی )(چهارم: اگر نماز ظهر و عصر دو روز را ترک کند و جاهل به سابق
و لاحق بود، برای احتیاط بیشتر برای یقین به برائت ، پس باید دو بار نماز ظهر بخواند در حالی که
بین آندو یک بار نماز عصر میخواند و یا برعکس. و اگر نماز مغرب روز سومی بر ذمه اش باشد،
باید نماز ظهر و سپس عصر و سپس ظهر و سپس مغرب و سپس ظهر و سپس عصر و بعد نماز ظهر
را بخواند و همین طور در بیشتر از سه نماز فوت شده.
پنجم: اگر نماز مغرب دو روز را از دست داد، نیت بر نماز مغرب قبل کند و همچنین اگر چند روز را
از دست داد..........)
بنده نظریه ایشان را که در متن کتاب نهایه الاحکم آمده را طبق دسته بندی ترسیم میکنم :
فرض اول
اگراز مکلف یک نماز ظهر و یک نماز در ظرف دو روز فوت شده ولی نمیداند روز اول ،
عصر فوت شده و روز دوم ظهر ، یا بالعکس . در این صورت دواحتمال وجود دارد .
وظیفه خواندن : سه نماز باید یخواند به این صورت : عصر – ظهر – عصر
فرض دوم
اگر از مکلف یک نماز ظهر و یک نماز عصر و یک نماز مغرب در ظرف سه روز قضا شد و
نمیداند کدام نماز در کدام روز قضا شده . در این صورت شش احتمال وجود دارد .
وظیفه خواندن : هفت نماز باید بخواند به این صورت : عصر _ ظهر _ عصر _ مغرب_ عصر _ ظهر_ عصر
فرض سوم
اگراز مکلف یک نماز ظهر و یک نماز عصر و یک نماز مغرب و یک نماز عشاء در ظرف
چهار روز قضا شد و نمیداند کدام نماز در کدام روز قضا شده. در این صورت بسیت و چهار احتمال
فرض شده
وظیفه خواندن : پانزده نماز باید بخواند به این صورت : عصر _ ظهر _عصر_ مغرب _ عصر_ ظهر_ عصر _ عشاء _ عصر_ ظهر_ عصر _ مغرب_ عصر _ ظهر _عصر
فرض چهارم
اگر از مکلف یک نماز ظهر و یک نماز عصر و یک نماز مغرب و یک نماز عشاء و یک نماز
صبح در ظرف پنج روز قضا شد و نمیداند کدام نماز در کدام روز قضا شده . در ایـن صـورت صــد
و بیست احتمال فرض شده
وظیفه خواندن : سی یک نماز باید بخواند به این صورت که پانزده نماز فرض سوم را یک بار
قبل از نماز صبح و یک بار بعد از نماز صبح بخواند
( از آنجا که تعداد نماز ها زیاد میشد دیگر به صورت فرمولی وظیفه راعرض کردم)
فرض پنجم
اگر از مکلف یک نماز صبح و یک نماز ضهر و یک نماز عصر و یک نماز مغرب و یک
نماز عشاء به علاوه یک نماز قضا (حالا میخواهد هر کدام از این پنج نماز یومیه باشد ) در ظرف
شش روز قضا شد و نمیداندکدام نماز در کدام روز قضا شده . در این صورت هفتصد و بیست احتمال
فرض شده
وظیفه خواندن شصت و سه نماز باید بخواند به این صورت که سی و یک نماز فرض چهارم را
یک بار قبل از آن نماز قضا شده (حالا میخواهد هر کدام از این پنج نماز یومیه باشد ) میخواند و یک
بار بعد از آن میخواند .
( از آنجا که تعداد نماز ها زیاد میشد دیگر به صورت فرمولی وظیفه راعرض کردم)
نکته
البته بعضی از علماء استند که آمدند در فرض چهارم و پنجم نظریه ای دادند و تعداد نماز های
کمتری را پیشنهاد دادند اما از آنجا که فرمولشان فقط توانسته دو فرضیه را جواب بدهد و و از جواب
دهی به بقیه حالات باز مانده ، بنابراین این دو فرضیه را ضعیف میدانم و به آن نمیپردازم
بررسی نظریه علامه حلی
سوال: مگر نباید همه احتمالات را رعایت کرد تا طبق گفته مرحوم علامه یقین حاصل شود، پس
چرا ایشان در مواردی مانند فرض سوم و چهارم و پنجم ، این مورد(رعایت همه احتمالات ) را رعایت
نکرد ؟
سوال: مرحوم علامه در فرض دوم به بالا چگونه به این احتمالات رسیده اند که مثلا در فرض
دوم میفرماید شش احتمال در فرض سوم میفرماید بیست و چهار احتمال و......؟
جواب از سوال
برخی ها گفته اند فرمول علامه در رسیدن به احتمالات این بوده است که در فرض دوم و به
بالا ، مرحوم علامه برای محسابه احتمالات، احتمالات فرض قبلی را در احتمالات فرض فعلی ضرب
میکند و حاصل آن دو را ، احتمال فرض فعلی قرار میدهد مثلا در فرض دوم دو احتمال فرض اول را
که دو بوده در عدد سه که فرض این صورت است ، ضرب میکنیم و میگوییم شش احتمال وجود دارد
اشکال به جواب سوال
این فرمول ضعیف است . زیرا این فرمول جامع افراد نیست و در همه جا نمیشود از این
فرمول استفاده کرد . زیرا که از این فرمول در فرض اول نمیتوان استفاده کرد .
به دلیل اینکه قبل از فرض اول فرضیه ای دیگر نیست که تعداد احتمالات فرض فعلی را در تعداد
احتمالات فرض قبلی ضرب کنیم .
پس این فرمول جامع و کامل نیست و همه فرضیه هارا شامل نمیشود
پس این توجیه قابل قبول نیست .
سوال
سوال بعدی این است که اصلا بر فرض درست بودن احتمالات، چگونه از این احتملات این
وظیفه خواندن پیدا مشود؟
مثلا در فرض اول که دو احتمال وجود داشت چگونه مرحوم علامه برای حاصل شدن ترتیب میفرماید
که باید سه نماز خوانده شود؟ چرا یک نماز باید بیشتر بخواند ؟
جواب از سوال
شاید گفته شود علت اینکه مرحوم علامه در وظیفه ، یک نماز بیشتر کرده اند بخاطر
رعایت ترتیب بوده یعنی اینکه یک نماز برای ترتیب اضافه شده
اشکال به جواب سوال
خب این احتمال هم باطل است زیرا درسته که این احتمال در فرض دوم هم قابل اجرا است
اما در فرضیه های دیگر اینگونه نیست و یک نماز اضافه نشده بلکه حتی تعداد وظیفه ، در فرضیه
های و سه و چهار و پنج کمتر از تعداد احتمالات است .
نتیجه
قائلین به وجوب ترتیب، لازم است برای رعایت و حاصل شدن ترتیب، وظیفه ی خاصی که
شامل تمامی احتمالات و فروض مختلف باشد را معین نمایند.
این گروه، برای حاصل شدن ترتیب در نماز های قضا، قائل به سه نظریه بودند، اما دو نظریه آن، به
علت اینکه جواب گوی هر پنج فرض مذکور نبوده، مورد قبول واقع نشدند، زیرا تنها جوابگوی فرض
چهار و پنج بودند .
از سوی دیگر، تنها نظریه مرحوم علامه حلی شامل هر پنج فرض مذکور بود، اما پس از
بررسی این نظریه نیز متوجه می شویم که این نظریه، دارای اشکالاتی می باشد.
مهم ترین اشکال این است که ، ظاهرا مشخص نیست بر اساس چه مبنا و روشی، محاسبه های این
نظریه نوشته شده است .
پس قائلین به وجوب ترتیب تا اینجا نظر جامعی برای رسیدن به ترتیب یقینی نداشته اند، در
صورت باید برای حصول ترتیب یقینی، به دنبال نظریه جامعی باشیم که بتوان به آن استناد کرد.
فلذا ثابت شد که وجه وجوب قائلین به ترتیب دارای اشکالاتی است اما وجه عدم وجوب ترتیب ، این
شکالات را ندارد .
اما اگر بخواهیم وجه قائلین به عدم وجوب ترتیب را قبول کنیم، باید همه این روایاتی و دلایلی که قائلین
به وجوب ترتیب به آن استناد کرده اند را کنار بگذاریم، در صورتی که کنار گذاشتن این حجم از
روایات و دلایل مختلف نیز ناممکن می نماید .
فهرست منابع
ابن اثیر ، 1420 ق ، جامع الاصول فی احادیث الرسوال ، قم ، دار الفکر
حلی - ابن ادریس ، 1410 ق ، السرائر ، قم ، موسسه النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین
ابن ابی جمهور ، 1403 ق ، عوالی اللئالی ، قم ، موسسه سیدالشهداء
حلی -ابن سعید ( محقق حلی ) ، 1407 ق ، المعتبر فی شرح المختصر ، قم ، موسسه سیدالشهداء
ابن مطهر حلی ( علامه حلی ) ، 1414 ق ، تذکرة الفقهاء ، قم ، موسسه آل بیت علیهم السلام لاحیاء التراث
حلی - ابن مطهر ( علامه حلی ) ، 1410 ق ، ارشاد الاذهان ، قم ، موسسه الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین
حلی - ابن مطهر ( علامه حلی ) ،1419 ق ، نهایة الاحکام ، قم ، موسسه آل بیت علیهم السلام لاحیاء التراث
حلی - ابن فهد ، 1407 ق ، المذهب البارع فی شرح المختصر النافع ، قم ، موسسه الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین
بخاری - ابن اسماعیل ، 1410 ق ، صحیح بخاری ، لبنان ، دار طوق النجاة
ابن قدامة ، 1388 ق ، المغنی ، مکتبة القاهرة
احمد بن حنبل ، 1416 ق ، مسند احمد ، لبنان ، موسسة الرسالة
تبریزی – میرزا جواد ، 1385 ش ، صراط النجاة ، قم ، دار الصدیقیة الشهیدة
حر عاملی ، 1424 ق ، وسائل الشیعه ، قم ، موسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث
رازی - فخرالدین ، 1379 ش ( چاپ پنجم ) ، تفسیر رازی ، تهران ، انتشارات اساطیر
دارمی – عبدالله ، 1421 ق ، مسند الدرامی ( سنن الدرامی ) ، عربستان ، دار المغنی
سرخسی ، 1414 ق ، المبسوط ، بیروت – لبنان ، دار المعرفة
طوسی - خواجه نصیر الدین ( شیخ طوسی ) ، 1424 ق ، المعجم لفقهی لکتب شیخ طوسی ، قم ، موسسه دایرة المعارف فقه اسلامی
کلینی – محمد بن یعقوب ، 1407 ق ، الکافی ، تهران ، دار الکتب الاسلامیة
نجفی جواهری – محمد حسن ، 1326 ش ( چاپ هفتم ) ، جواهر الکلام ، بیروت ، لاحیاء التراث العربی
نراقی – مولی احمد ، 1415 ق ، مستند الشیعه ، قم ، موسسه آل بیت علیهم السلام لاحیاء التراث