ارسال شبهه و سوال سریع
بروزرسانی: ۱۴۰۳/۱۱/۱۳ زندگینامه کتاب.رساله مقاله.شعر تصاویر دروس سخنرانی پرسش‌ها اخبار تماس
دسته‌بندی مقالات جدیدترین مقالات مقالات تصادفی مقالات پربازدید

جدیدترین مقالات

مقالات تصادفی

مقالات پربازدید

حجیت ظواهر قرآن از دیدگاه علماء أخباری در کلام حضرت استاد آیت الله مددی

 

حجیت ظواهر قرآن از دیدگاه علماء أخباری در کلام حضرت استاد آیت الله مددی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بی شک تا کنون با این عبارت مواجه شده اید که (أخباری ها قائل به عدم حجیت ظواهر قرآن می باشند)، و در مقابل علمای اصولی به دلیل وجود روایات متعدد ارجاع دهنده به ظواهر قرآن، در مقابل این نظریه ی اخباریون قد علم کرده و آن را باطل دانسته اند، در حالی که میتوان چنین ادعا کرد که علمای اخباری با توجه به مفاد برخی روایات صحیحه، قائل به عدم اطلاق در ظواهر قرآن میباشند و نه عدم حجیت ظواهر قرآن، و از این عدم اطلاق در ظواهر قرآن تعبیر به (مقام تشریع وقانون گذاری) کرده اند که این اصطلاح، عبارت اخرای (مقام اهمال) در مقابل (مقام بیان) میباشد.

به عبارت دیگر اقوال مختلف در مورد آیات قرآنی به سه دسته تقسیم میشوند:

الف: تمام آیات قرآنی اطلاق دارند: این دیدگاه مربوط به اهل سنت بوده و ریشه اصلی آن، عدم وجود روایات تقییدی و تخصیصی در میان اهل سنت به اندازه کافی، به دلیل محدود بودن احادیث آنان به سنت رسول الله (ص)، میباشد، و ظاهرا در بیشتر موارد رویات ناهی از رجوع به اطلاقات قرآني از طرف أهل بیت (ع) ناظر به همین رویکرد وسیع از طرف اهل سنت بوده است.

ب: تمام آیات قرآنی اهمال دارند: به این معنی که به طور کلی قرآن کتابی است برای اصل تشریع و اساساً در مقام بیان مواد قانونی و مخصّصات و مقیّدات نمیباشد و این کار را به روایات موکول کرده است، به همین دلیل نمیتوان به اطلاق در آیات قرآنی مراجعه کرد حتی اگر روایاتی به عنوان مخصص و مقید وجود نداشته باشند. (یکی از مقدمات حکمت که همان در مقام بیان بودن باشد در مورد خطابات قرآنی وجود ندارد) همانطور که بیان شد این دیدگاه، مربوط به اخباریون شیعه بوده و مستند آن ، رویات ناهی از رجوع به اطلاقات قرآنی میباشد.

 (همانگونه که بیان شد روایات أهل بیت (ع) در مقابل رویکرد اهل سنت در عمل به اطلاق در جمیع آیات قرآنی بوده و نمیتوان از این روایات قائل به اهمال در تمام آیات قرآنی شد.)

ج: آیات قرآنی اطلاق دارند مگر در مواردی که روایات مخصص و مقید وجود داشته باشد: این نظریه، اعتقاد معظم علمای اصول میباشد و مستند آن جمع بین روایات ناهی از رجوع به ظواهر قرآن و روایات آمر به رجوع به آن میباشد.

د: استاد مددی الموسوی:

میتوان اطلاق را به سه دسته تقسیم کرد:

اطلاق لفظی و تصوری: نیازی به مقدمات حکمت ندارد و همین که لفظ مطلق بود و مقید یا مخصصی در لفظ نبود، قائل به اطلاق تصوی میشویم (تمسک به این نوع اطلاق در موارد مشکوک جایز نمیباشد)

اطلاق تصدیقی: نیاز به مقدمات حکمت دارد و با فرض ثبوت مقدمات حکمت میتوان در موارد مشکوک به ان تمسک کرد.

اطلاق مقامی و حالی: اطلاقی که مستند به لفظ نیست و از سیاق و حال برداشت میشود. لفظ مطلق نیست اما به دلیل وجود مقام بیان، حکم مطلق از آن برداشت میشود.

(مراد از جواز تمسک به اطلاق در موارد مشکوک دو قسم اخیر میباشد)

 

آیات قرآنی را میتوان به پنج دسته تقسیم کرد:

1: آیاتی که ناظر به امور تکوینی میباشند، و ربطی به قانون و اعتبار ندارند؛ مانند آیۀ شریفه ی "وَمَا رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ" [فصّلت : 46] که نمی‌توان با تمسّک به آن، اثبات کرد که دیۀ زن و مرد مساوی است.

2: آیاتی که ناظر به مقام ملاکات بوده و بر خلاف قسم قبل ناظر به زیربناهای قانونی‌اند به این معنی که واقعی هستند و شارع می‌خواهد این امور واقعی را زیر بنای اعتبارات خود قرار دهد؛ مثل: "أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ" [القلم : 35] و "أَفَمَنْ كَانَ مُؤْمِنًا كَمَنْ كَانَ فَاسِقًا لَا يَسْتَوُونَ" [السجدة : 18]، اما نمیتوان از اطلاق آن حکمی را برداشت کرد.

3: آیاتي که جنبه شعاری دارند، مانند شعار (استقلال آزادی) که اساساً خاصیت قانونی ندارد و نمیتوان به اطلاق موجود در آن تمسک کرد، مانند آیۀ شریفۀ: "وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ" [الأعراف : 157].

4: آیاتی که جنبه قانون اساسی دارند، مانند آیه ی "أَوْفُوا بِالْعُقُودِ" [المائدة: 1] و "أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ" [البقرة: 275].

5: آیاتی که به منزله ماده قانونی بوده و به جهت رفع شک مکلف بیان شده است، مانند آیۀ شریفۀ: "وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ" [ البقرة : 233 ] که مادّۀ قانونی است و در موارد شک می‌توان به آن تمسّک کرد.

در چهار دسته ی نخست، حق با أخباری ها بوده و نمیتوان به اطلاقات قرآنی رجوع کرد، چرا که یا فقط اطلاق لفظی وجود دارد و یا شارع در مقام بیان نبوده است، و تنها در موردی که آیه ای به جهت رفع شک بیان شده باشد و اصطلاحا به منزله ماده قانونی باشد -و نه قانون اساسی-، میتوان به اطلاق آیه تمسک کرد.

--------------------------

یمکن أن يقال والله العالم:

 با توجه به تقسیم بندی فوق، آیاتی که میتوان به اطلاق آنان تمسک کرد بسیار محدود و انگشت شمار بوده و اجمالاً (وحتی تفصیلاً، چرا که النادر کالمعدوم) کلام اخباری ها در عدم جواز تمسک به اطلاقات ظواهر قرآنی در مقام شک، صحیح بوده و قابل انکار نمیباشد.

در حالی که ظاهراً، این تقسیم بندی در مورد آیات الأحکام قرآن کریم بدون دلیل بوده و به غیر از آیات قسم اول از تقسیم بندی فوق، در باقی موارد آیات قرآنی در صورت عدم وجود ماده قانونی (روایت مخصص) به اطلاق خود باقی مانده و میتوان در موارد شک به آنان مراجعه کرد، زیرا تنها در صورتی نمیتوان به قانون اساسی مراجعه کرد، که ماده قانونی در توضیح و تقیید و تخصیص آن موجود بوده باشد، لکن در غیر این صورت ، قانون اساسی مطلق بوده و تمام موارد مشکوک را شامل میشود:

اولاً:

 به دلیل آیات مختلفی که تصریح دارند به تبیان بودن قرآن برای تمام موارد و خداوند متعال صریحاً قرآن کریم را در مقام بیان معرفی میکند نه در مقام اهمال.

 و ثانیاً:

 اساساً این نظریه که (به قانون اساسی و آیاتی که به منزله قانون اساسی میباشند، نمیتوان تمسک کرد)، مخدوش بوده و قول به (آیات قرآن در مقام اهمال و قانون گذاری میباشند پس نمیتوان به اطلاق آنها تمسک کرد)، مورد قبول نمیباشد، چرا که کتاب و عترت دو مجموعه جدای از یکدیگر نمیباشند تا این ادعا صحیح باشد، بلکه مجموعه ی کتاب و روایات اهل بیت با یکدیگر شرع نامیده میشوند و در موارد مشکوک که داخل در مقیدات روایی نمیباشد میتوان به اطلاق آیات قرآنی عمل نمود همانطور که به اطلاق موجود در احادیث و رویات بی شک میتوان مراجعه نمود..

و در صورتی که منکر إطلاق در آيات قرآني، به دلیل وجود روايات مخصص باشيم، باید منکر وجود إطلاق در روايات مطلقه به دلیل وجود روايات مخصص در أزمنه بعدی نیز باشیم، و به عبارت دیگر قبول قول به اهمال در آیات قرآنی منجر به قبول قول به اهمال در روایات میباشد و قول به اهمال در آیات قرآنی واطلاق در رویات بدون دلیل و غیر قابل قبول میباشد.

و لو قیل که روایات را به منزله ی مجموعه ای یکپارچه فرض میکنیم و در نتیجه قائل به اطلاق و عدم اهمال در رویات میشویم، میتوان گفت که در ما نحن فیه نیز آیات قرآنی و روایات را به منزله ی مجموعه ای یکپارچه فرض میکنیم و در نتیجه قائل به اطلاق و عدم اهمال در آیات قرآنی میشویم.

به عبارت دیگر آیات قرانی به دو دسته تقسیم بندی میشوند :

الف: آیاتی که ناظر به امور تکوینی هستند: تخصصاً از محل بحث خارج میباشند.

ب: آیات الأحکام مطلقه: در مواردی که داخل در مقیدات میباشند، مسلماً نمیتوان به اطلاق این آیات تمسک کرد.

 در موارد مشکوک میتوان به اطلاق این آیات تمسک کرد، همانطور که در اطلاقات روایی عمل میکردیم و تفاوتی بین مقام بیان در آیات و روایات وجود ندارد چرا که آیات و روایات یک مجموعه واحد میباشند و هر دو در مقام بیان میباشند.


والله العالم

سید محمد علوی

ارسال سوال