ارسال شبهه و سوال سریع
بروزرسانی: ۱۴۰۳/۱۱/۱۳ زندگینامه کتاب.رساله مقاله.شعر تصاویر دروس سخنرانی پرسش‌ها اخبار تماس
دسته‌بندی مقالات جدیدترین مقالات مقالات تصادفی مقالات پربازدید

جدیدترین مقالات

مقالات پربازدید

نصيحت های شيطان به حضرت نوح!

نصيحت های شيطان به حضرت نوح!

بسم الله الرحمن الرحیم

داستان حضرت نوح از جمله داستان های عبرت آموز تاریخ بشریت می باشد، و بر مبلغین دینی و محققین بزرگوار لازم است که این داستان را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داده و برای سائرین بیان کنند، تا همگان از این داستان عبرت گرفته و از مواعظ موجود در آن در راه کمال و ارتقای نفس خود بهره مند گردند.
امّا یکی از جنبه هایی که در روایات از آن یاد شده، اتفاقاتی است که پس از نزول عذاب و تمام شدن باران فرو نشستن آبهای زمین برای حضرت نوح می افتد، و از جمله ی آن اتفاقات عبرت آموز، ملاقات شیطان با حضرت نوح و نصیحتش به آن پیامبر خدا می باشد که در ضمن روایاتی از ائمه اطهار علیهم السلام به دست ما رسیده است.
شاید در ابتدا باورش سخت باشد، اما باید گفت که این اتفاق افتاده، شیطان با وجود تمام دشمنی هایی که با انسان دارد زبان به نصیحت حضرت نوح  گشوده و او را از سه موضع برحذر داشته است. شیطان و انجام عملی که برای آن قدر و منزلتی بزرگ برشمرده اند یعنی نصیحت کردن، شاید دور از ذهن باشد اما این اتفاق افتاده است که در این چند خط، به نقل برخی از آنها می پردازیم.
اما اگر پرسیده شود که چرا باید به نصایح شیطان توجه کنیم؟ باید پاسخ داد که: نصیحت زمانی سودمند خواهد بود که از جانب کسی باشد که بر انسان و شرایط و موقعیت او شناخت کافی داشته باشد، و شیطان نیز انسان را به خوبی می شناسد و از کم و کاستی های او به خوبی خبر دارد، لاجرم نصایحش سودمند انسان خواهد بود.
و از طرفی، روایات متعددی در قبول نصایح سودمند حتی از افراد بی دین و کافر تاکید میکنند، هرچند قبول این نصیحت نه به دلیل عمل کردن به حرف های آن فرد بی دین، بلکه به جهت سودمند بودن خود نصیحت می باشد.


1- 
عن أبي جعفر ع قال:
 لمادعا نوح ع ربه عز و جل علي قومه أتاه إبليس لعنه الله فقال يانوح إن لك عندي يدا أريد أن أكافئك عليها.
فقال نوح: و الله إني لبغيض إلي أن يكون لك عندي يد فما هي؟
 قال: بلي دعوت الله علي قومك فأغرقتهم فلم يبق أحد أغويه فأنا مستريح حتي ينشأ قرن آخر فأغويهم.
 فقال له نوح: ما ألذي تريد أن تكافئني به؟
 قال له: اذكرني في ثلاثة مواطن فإني أقرب ماأكون إلي العبد إذا كان في إحداهن،
1- اذكرني إذاغضبت.
2- واذكرني إذاحكمت بين اثنين 
3- واذكرني إذاكنت مع امرأة خاليا ليس معكما أحد.

امام باقر (ع) فرمود:
 هنگامى كه نوح نزد پروردگار خود دست بدعا برداشته و بر قوم خود نفرين كرد شيطان (خداى لعنتش كند) بنزد نوح آمد و گفت: اى نوح تو را بر من حقى است كه ميخواهم تلافى اش كنم.
 نوح گفت: بخدا قسم بر من بسى ناگوار است كه مرا بر تو حق نعمتى باشد چه حقى بتو دارم؟ 
گفت: آرى بقوم خود نفرين كردى و همه را غرق نمودى و ديگر كسى كه من گمراهش كنم باقى نماند و هم اكنون دوران استراحت من است تا نسل ديگرى بوجود آيد و من گمراهشان نمايم.
 نوح باو گفت: آنچه ميخواهى كه به پاداش اين خدمت!! بدهى چيست؟
 گفت: در سه جا بياد من باش كه نزديك ترين حالات من به بنده خدا در يكى از اين سه مورد است:
1- بهنگام خشمت بياد من باش 
2- و هنگامى كه ميان دو نفر قضاوت كنى بياد من باشد 
3- و هنگامى كه با زنى بخلوت نشسته اى و هيچ كس ديگر با شما نيست بياد من باش.
 (جامع أحاديث الشيعة نویسنده : البروجردي، السيد حسين    جلد : 20  صفحه : 311)


2- 
عن أبي عبد الله ع قال:
 لماهبط نوح ع من السفينة، أتاه إبليس فقال له: ما في الأرض رجل أعظم منة علي منك، دعوت الله علي هؤلاء الفساق فأرحتني منهم، ألا أعلمك خصلتين؟
1- إياك والحسد فهو ألذي عمل بي ماعمل.
2- وإياك والحرص فهو ألذي عمل بآدم ماعمل.
امام صادق(ع)فرمود: هنگامي كه نوح از كشتي فرود آمد شيطان بنزدش آمده و گفت: در روي زمين بزرگترين منت را تو بر من داري زيرا اين بد كرداران را نفرين كردي و مرا از زحمت گمراه ساختنشان راحت كردي ميخواهي دو نكته بياموزمت؟
1- زنهار از حسد، كه آن با من كرد آنچه كرد، 
2- و زنهار از حرص، كه آن با آدم كرد آنچه كرد.
(منبع : الخصال، ج 2، ص 50)


3- 
پس از ذکر دو روایت فوق و نصایح شیطان به حضرت نوح، ذکر داستان زیر که بیان کننده ی جنبه ی دیگری از داستان حضرت نوح میباشد، خالی از لطف نیست:

بعد از آنکه حضرت نوح نفرین کرد و همه کفار غرق شدند ملکی در پیش او ظاهر شد . 
شغل نوح کوزه گری بود، کوزه هائی از گل درست می کرد .
 ملک کوزه ها را از نوح می خرید و همانجا آنها را می شکست .
 نوح ناراحت شد و اعتراض کرد .
 ملک گفت: من آنها را خریده ام و اختیارش را دارم .
 نوح گفت: من صانع آن هستم.
 ملک گفت: کوزه هایی ساخته ای نه اینکه خلق کرده ای من که آن را می شکنم تو ناراحت می شوی چطور نفرین کردی که این همه خلق خدا هلاک گردند؟ !
 بعد از این قضیه آنقدر گریه کرد که نامش نوح گردید .

(داستانهای پراکنده از آثار شهید دستغیب ج 2 ص 37)

والله العالم
محمد علوی

ارسال سوال