کتبالمشروطة کفر - بررسی فتوای کفر مشروطه و مشروطه خواهان از سوی برخی از مراجع و علماء در تاریخ مشروطیت
فهرست کتاب
لیست کتابها
■ پیشگفتار ۶
■ امضای قانون مشروطیت ۸
■ ردّ مشروطیت توسط محمد علی شاه ۳۶
■ اولین فتوا در ردّ مشروطیت ۵۰
■ مشروطه و بابیت ۶۰
■ انجمن باغ میکده، بابی یا ازلی؟ ۷۰
■ سید کاظم یزدی و حرمت مشروطه ۱۲۰
■ شیخ فضل الله نوری و کفر مشروطه ۱۴۰
■ به توپ بستن مجلس توسط روسها ۱۵۲
■ متن کامل بیانیه شیخ فضل الله نوری ۱۸۰
■ برخی عقاید شیخ فضل الله نوری ۲۱۲
■ قیام مردم تبریز، فتح تهران ۲۲۴
■ اعدام شیخ فضل الله نوری ۲۴۰
■ بی حرمتی به جنازه شیخ فضل الله ۲۴۴
■ اعدام شیخ محمد آملی ۲۵۲
■ واکنش مرحوم آخوند خراسانی ۲۶۲
■ اعدام ثقة الاسلام تبریزی توسط روسها ۲۷۴
■ به توپ یستن حرم امام رضا (ع) ۲۸۶
■ ترور سید عبد الله بهبهانی ۳۲۴
■ مطبوعات و جراید در زمان مشروطیت ۳۳۸
■ نقاشی و کاریکاتور ۳۵۳
■ امضای قانون مشروطیت ۸
■ ردّ مشروطیت توسط محمد علی شاه ۳۶
■ اولین فتوا در ردّ مشروطیت ۵۰
■ مشروطه و بابیت ۶۰
■ انجمن باغ میکده، بابی یا ازلی؟ ۷۰
■ سید کاظم یزدی و حرمت مشروطه ۱۲۰
■ شیخ فضل الله نوری و کفر مشروطه ۱۴۰
■ به توپ بستن مجلس توسط روسها ۱۵۲
■ متن کامل بیانیه شیخ فضل الله نوری ۱۸۰
■ برخی عقاید شیخ فضل الله نوری ۲۱۲
■ قیام مردم تبریز، فتح تهران ۲۲۴
■ اعدام شیخ فضل الله نوری ۲۴۰
■ بی حرمتی به جنازه شیخ فضل الله ۲۴۴
■ اعدام شیخ محمد آملی ۲۵۲
■ واکنش مرحوم آخوند خراسانی ۲۶۲
■ اعدام ثقة الاسلام تبریزی توسط روسها ۲۷۴
■ به توپ یستن حرم امام رضا (ع) ۲۸۶
■ ترور سید عبد الله بهبهانی ۳۲۴
■ مطبوعات و جراید در زمان مشروطیت ۳۳۸
■ نقاشی و کاریکاتور ۳۵۳
- بررسی صحت کتاب های علی بن جعفر علیه السلام و جعفریات
- قاعده علی الید ما أخذت حتّی تؤدّی - تقریرات خارج فقه آیت الله استاد سید احمد مددی الموسوی
- غصب های سقیفه ای - غصب های متعدد مالی علاوه بر فدک پس از واقعه سقیفه
- قاعده ید - تقریرات خارج اصول آیت الله استاد سید احمد مددی الموسوی
- پاسخ های کوتاه به ادعاهای بزرگ احمد اسماعیل بصری (معروف به الإمام أحمد الحسن الیمانی)
- شرح و تعلیق مختصر کتاب بدایة المعارف
- احد و واحد (در کلام عرفا، فلاسفه و متکلمین)
- دفع توهمات ابن تیمیه در مورد آیه و حدیث اطعام مسکین و یتیم و اسیر توسط اهل بیت علیهم السلام
- دلايل عقلي اعجاز قرآن
- .: عَزازیل :. چرا؟ وچگونه!
- ثقةٌ فی الحديث رافضيٌ خبيث! جستاری در احوال أبو عبدالله حاكم نیشابوری (٤٠٥)
- عوالی اللآلی بین الردّ والإثبات در تقابل آراء و نظریات آیت الله سید محمد رضا جلالی و آیت الله سید أحمد مددی
سید کاظم یزدی و فتوای حرمت مشروطه
سید کاظم یزدی بارها مورد تهدید جانی قرار گرفت و جوابش همواره یکی بود و آن اینکه:
«جان فدا کردن نزد من آسان تر از امضا کردن این مشروطه است!»(النجوم المسرّدة، ص 12، تعلیقات.)
حتّی وقتی مشروطه چیانِ سکولار، تهدید به قتلش کردند، ایشان فرمود: «من سالهاست آماده شهادتم».(شکوه پارسایی و پایداری، ص 20)
مرحوم سید محمد کاظم یزدی در آغاز نهضت مشروطه، همراه و همگام با مشروطه خواهان بود ولی تحوّلات بعدی در ایران، به ویژه اعلام اعتراض شیخ به قانون اساسی و مجلس، تردیدهای عمیقی در درون سید یزدی در مورد روند جنبش ایجاد کرد.(السیف، توفیق، استبداد ستیزی، ص 83)
نامهای که یکی از پیروان نزدیک سید بنام شیخ عبدالحسین یزدی به پسرش سید احمد که در شاه عبدالعظیم در رکاب شیخ و نزد او بوده است، در محرم 1327، شش ماه پیش از اعدام شیخ، نوشت گواه این امر است.(منذر، آیة اللّه العظمی سید محمد کاظم طباطبایی یزدی، ص 6) متن نامه چنین است:
«به عرض میرساند، امید که خداوند وجود جناب عالی را از جمیع آلام و اسقام مصون و محروس بدارد. تلواً فی الجمله، شرح بعضی وقایع را به عرض میرسانم که حضرات مفسدین آن حدود خواستند تلگراف مساعد با اغراض خبیثه خود، که فی الحقیقه هدم اسلام و پایمال کردن کلمه طیّبه لا اله الاّ اللّه و محمّد رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بود، از حضرت مستطاب حجة الاسلام و آیةاللّه فی الأنام حضرت آقا بگیرند، امتناع شدید میفرمودند. لذا مفسدین در مقام صدمه و اذیت آن وجود مبارک برآمدند، حتّی تهدید به قتل و در صورتی (تصویری) که مشتمل بر این معنا (تهدید) و دو شکل شش لول بر آن کشیدند، نوشتند و بر درهای صحن مقدس چسبانیدند. اهل نجف از عرب و عجم که این معنا را دیدند، از بطلان این امر و اغراض مفسدین مطلّع شدند، به کلمه واحده، آن ها را لعن کردند و این معنا موجب شد که متدینین و علما و اهل علم، مُتمکّن از بدگویی و انکار این امر مشوءوم شدند و بحمداللّه، اهل حق قوّتی گرفتند، لاینقطع شیوخ اعراب و علمای ایشان از حضرت آقا و اصحاب ایشان سوءال از مرتکبین این امر شنیع مینمودند که آن ها را به مجازات خود برسانند و تلف کنند. از خود حضرت آقا جوابی به غیر آن که «به خدا واگذاشتم و احدی را نمی شناسیم» شنیده نشد و یک روز خود آقا هم بر منبر درس به محضر همه آقایان طلاّب فرمودند که: امر راجع به دین اسلام است و حفظ نفوس و اعراض مسلمانان باید بشود و حفظ شوکت مذهب جعفری صلوات اللّه علیه و علی آبائه الطاهرین و أبنائه المعصومین و دماء باید بشود و این معنا جز به مطابقت با شریعت مطهره نخواهد شد و از کشتن هم باک ندارم، چیزی از عمر من باقی نمانده که از آن خائف باشم و از دین خود دست بردارم.» العبد، عبدالحسین یزدی(کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ج 1، صص 4 و 383).
نخستین بیانیه وی در 23 جمادی الأول سال 1325ه.ق. به آخوند ملا علی در تهران مخابره شد و در روز یکشنبه هفدهم جمادی الثانی 1325ه.ق. در آستانه مقدسه حضرت عبدالعظیم چاپ و منتشر گردید. در این بیانیه، انگیزه سکوت پیشین خود و شکستن آن را در این زمان اعلام داشت:
«در این حوادث واقعه و فتن مستحدثه، ناچار سکوت را اصلح دانسته، مداخله در این قسم امور را که مستتبع بعضی لوازم است، برخود روا نداشتم. ولی از تواتر ناملایمات وشواهد تاریخی گواهی میدهد که مرحوم سیّد، از کجرویهای عناصر به اصطلاح مشروطه خواه متألّم و متأثر گردید و به عنوان مرجع تقلید و عالم شیعی نمیتوانست مفاسد مشروطه در مقابله با شریعت و مسخ آن را نادیده بگیرد.
اصغای نشر کفر و زندقه و الحاد در سواد اعظم ایران، به قدری ملول و متأثر شده، که لابد شدم به حسب وقت، آنچه تکلیف الهی است، ادا نمایم...»(ترکمان، محمد، مجموعه ای از: رسائل، اعلامیه ها، مکتوبات و روزنامه شیخ شهید فضل اللّه نوری، ج اول، ص 256)
به عنوان نمونه ایشان در تلگرافی به آمیر سیدحسین قمی مینویسد:
«بسم اللّه الرحمن الرحیم و لا حَولَ وَلا قُوَّة الاّ باللّه العلیّ العظیم، فی الحقیقه، این اوقات مصداق آیه شریفه «ظهرَ الفسادُ فِی البرِّ والبحرِ بما کسبت اَیدِی النّاسِ» میباشد. علی التّوالی، ناملایمات در تزاید و عمده آن از تجرّی بی اندازه مبدعین و ملحدین و اشاعه کفریات و زندقه، که ناشی از گمان حریّت قلم و لسان است که منشأ خرابی ها شده...)( ترکمان، روزنامه شیخ شهید، صص304 و 305)
بهدنبال موضعگیری صریح سید، مشروطه چیان سکولار تصمیم به ترور ایشان میگیرند که بهدنبال پخش این خبر، عشایر مسلح عرب به نجف آمده و در حفظ و حراست وی، اهتمام تمام به کار بردند تا آن که غایله رفع میگردد.