ارسال شبهه و سوال سریع
بروزرسانی: ۱۴۰۲/۱۲/۵ زندگینامه کتاب.رساله مقاله.شعر تصاویر دروس سخنرانی پرسش‌ها اخبار تماس
فهرست کتاب‌‌ لیست کتاب‌ها

فطرت خدا پرستی

فطرت خدا پرستی

مراد از فطرت مورد نظر برای اثبات وجود مبدء ، بیشتر همین نوع از فطرت میباشد و نه فطرت خدا شناسی.

فطرتی که ظاهر آیات شریفه نیز بر وجود آن تأکید میکنند مانند آیه های:

فِطْرَهَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَالنَّاسَ عَلَيْهَا

فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ

این نوع از فطرت با الفاظ مختلفی در میان کلمات حکماء و عرفاء و متکلمین به کار رفته که ظاهراً تمامی آنها حکایاتی متفاوت از یک معنای واحد میباشند، فقر، فقری که موجب احتیاج و بازگشت فقیر به سوی غناء میباشد، بازگشتی غیر ارادی و بدون لحاظ تفکر، بازگشتی برای تمامی موجودات أعم از جاندار و بیجان، ناطق و غیر ناطق، عاقل و غیر عاقل.

فطرت در کلام: روایت مشهوری از امام صادق علیه السلام که بیانگر این دیدگاه نسبت به فطرت میباشد، حکایت از فقر از لحاظ قدرت در مخلوقات دارد، مخلوقاتی که ضعف ذاتی وجودی داشته وزمانی به حقیقت این ضعف پی میبرند که از تمام اتصالات خود از قدرت های ظاهری دنیایی نا امید شده باشند و آنگاه است که وجود موجودی قوی تر از خود را درک میکنند، شاید همان درکی که فرعون در داستان حضرت موسی و عبور از رود نیل درک کرد.

وآیه شریفه زیر با بیانی نورانی وجود این نوع از فطرت را در دل انسان ها بیان میفرماید:

(هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّىٰ إِذَا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَجَرَيْنَ بِهِمْ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَفَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِيحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنْجَيْتَنَا مِنْ هَٰذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ) آیه 22 سوره یونس

فطرت در عرفان: از آنجایی که شاکله عرفان بر عشق و مفاهیمی همچون جمال و کمال استوار است، لذا فطرت نیز در همین راستا تفسیر شده، فقر در کمال وجمال، فقری که در تمام موجودات عالم موجود بوده و نشانه آن در انسان ، حبّ کمال او میباشد، به شهادت تلاش تمام انسان ها برای تکامل هرچه بیشتر در طول حیات خود، ودر صورت عدم قبول این نوع از فقر ، تلاش همگانی بی معنا وغیر قابل درک خواهد بود.

فطرت در فلسفه: معنای دقیقی که اهل فلسفه از معنای فطرت ارائه میدهند حاصل قرنهای متمادی چکش کاری علم فلسفه ورسیدن به مبانی دقیق عقلی میباشد، فطرت در فلسفه به معنای فقر ذاتی موجود در معلول نسبت به علت تامه ی خود میباشد، فقری که موجب کشش غیر ارادی بین علت و معلول بوده و برای انکار آن راهی جز انکار برهان علیت نداریم، برهانی که تمام براهین خداشناسی به نوعی مرهون لطف آن میباشند و با ردّ آن ، حرکت موجود در عالم غیر قابل توجیه خواهد بود.

کشش موجود بین معلول و علت تامه خود ، کششی حاصل از فقر معلول وغنای علت تامه میباشد، و به محض اثبات معلول ، وجودش خواه ناخواه ثابت میشود، و این نوع از جذب، در تمام معلولات عالم اعم از جاندار و بی جان وناطق و غیر ناطق و عاقل و غیر عاقل وجود داشته، دارد وخواهد داشت.